جدول جو
جدول جو

معنی ساسویه - جستجوی لغت در جدول جو

ساسویه
(یَ)
ابن شابورالملک. سبزوار را بنا کرده است و شاپور آن بود که نیشابور بناکرد. و سبزوار در اصل ساسویه آباد بود. و گفته اند پسر این ساسویه یزدخسرو بود که خسروشیرجوین و خسروآباد بیهق و خسروجرد بناکرده است. و در نیشابور حاکم نیشابور در قدیم الایام از فرزندان ایشان بوده است، و هوالحاکم ابوالحسین بن محمد بن محمد بن الحسن بن علی بن السری بن یزدخسروبن ساسویه بن شابورالملک، و له عقب بنیسابور، توفی الحاکم ابوالحسین بنیسابور فی رمضان سنه سبعین و ثلثمائه و هوابن تسعین سنه. (تاریخ بیهق چ احمد بهمنیار ص 43)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سالویا
تصویر سالویا
(دخترانه)
نام گلی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سالومه
تصویر سالومه
(دخترانه)
صلح، آرامش، صفا، دوستی، نام خواهر مریم عذرا و خاله حضرت عیسی (ع) همچنین نام ملکه یهود و دختر هرود فلیپ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بالسویه
تصویر بالسویه
به طور یکسان و برابر، علی السویه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثانویه
تصویر ثانویه
ثانوی، ثنویه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سابوته
تصویر سابوته
زن پیر، پیرزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سابوره
تصویر سابوره
هیز، مخنث، پشت پایی
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
کلاه سرخی که زنان مراکش بر سر میگذارند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
معبر و تعبیرکننده ای بود که در علم تعبیر مثل و نظیری نداشته. (برهان). اعراب چنانکه رسم ایشان است در این لغت تصرف کرده سین را به شین تبدیل کرده اند چنانکه ابن سیرین معبر را که مادرش شیرین بوده ابن سیرین کرده اند. (آنندراج) :
بخت است بخواب دیدن خر
ساهویه چنین نهاد تعبیر.
سوزنی (از رشیدی).
بعضی گویند نام زنی بوده است معبر ساهویه نام. (برهان)
لغت نامه دهخدا
هزو و ساویه دو دیه است و چند دیه دیگر که در آن حدود است ساحلیات اند و از توابع دولت خانه قیس است و بغایت گرمسیر است. (نزهه القلوب چ لیدن ص 120). هزو وساویه و دیگر نواحی اعمالی است از ساحلیات که با جزیره قیس رود و بحکم امیر کیش باشد و با گرمسیر زمین کرمان پیوسته است. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 141)
لغت نامه دهخدا
(یَ /سَ وَیْهْ)
از کسانی بود که در داروشناسی و طب اطلاعاتی داشت و از تربیت یافتگان گندی شاپور بود. وی از معاصران جبریل بن بختیشوع و پدر یوحنا، طبیب معروف گندی شاپور است. (از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 61). و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 328 شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
ابن فرخان بزرگ از فرمانروایان آل دابویه در طبرستان که مدت هشت سال از 88 تا 96 هجری قمری در دورۀ کودکی برادرزادۀخود خورشید بن داذمهر نایب السلطنه و فرمانروای طبرستان بود، و نام ساری از نام او گرفته شده است. (از ترجمه مازندران رابینو ص 78و 180) و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 403 شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام جائی در کهندز جی به اصفهان است و جغرافی نویسان عرب از آن جمله ابن رسته معرب آن را ساروق ضبط کرده اند: سارویه و اکنون اصفهانیان آن را هفت هلکه گویند که بناء آن در میان شهرستان اصفهان مانده است. (فارسنامۀ ابن البلخی چ اروپا ص 29). و سارویه به در اصفهان که اثر آن اندر شهرستان پیداست از بناهای طهمورث است، و از بعد هزار سال سارویه را پیرامون، دیوارکشیدند، چنانک هست. (مجمل التواریخ و القصص ص 39).
در کتاب ترجمه محاسن اصفهان درباره سارویه حکایت به این مضمون نقل شده که: در وقت طوفان آتش در ایام فرس حکمای وقت جائی را در زمین مدینۀ جی برگزیدند وقهندزی برطریقۀ هرمان بنیاد نهادند و آن را مستقر و مستودع کتب ساختند و پیش از زمان ما بسالی چند یک جانب آن خزانه خرابی یافت و پر از کتب اوایل متقدمان مکتوب بر پوست توز به زبان و لغت پارسی بود. رجوع به محاسن اصفهان چ عباس اقبال ص 16 و رجوع به سارو و ساروق شود
نام قدیم شهر همدان که در مجمل التواریخ و القصص و معجم البلدان سارو ضبط شده و ابن فقیه معرب آن را ساروق ذکر کرده است. رجوع به سارو و ساروق شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
الواسطی، جد سلیمان بن وهب است. (الوزراء و الکﱡتاب ص 96)
لغت نامه دهخدا
دراسمایی نظیر (هرمزجادویه) و (بهمن جادویه) (جاذویه) بمعنی شفیع و واسطه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثانویه
تصویر ثانویه
دویمی مونث ثانی مونث ثانوی: طبیعت ثانویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالویا
تصویر سالویا
لاتینی مریم گلی از گیاهان مریم گلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساعوره
تصویر ساعوره
آتش افروخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابوره
تصویر سابوره
پشت پائی، مخنث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساغوتیه
تصویر ساغوتیه
تازی گشته از ساگو لاتینی ک مگ گونه ای خرمابن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابوته
تصویر سابوته
زن پیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسسیه
تصویر راسسیه
مونث راسی: بند گوش ریسمانی که پشت گوش ستور می نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سارونه
تصویر سارونه
درخت انگور تاک رز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساروقه
تصویر ساروقه
اره کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثانویه
تصویر ثانویه
((نَ یِّ))
مؤنث ثانوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سارونه
تصویر سارونه
((نَ))
درخت انگور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سابوته
تصویر سابوته
((تَ))
زن پیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوسویه
تصویر دوسویه
متقابلا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ثانویه
تصویر ثانویه
Secondary
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دختر فرخان بزرگ از ملوک شاهان پادوسبانی تبرستان
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ثانویه
تصویر ثانویه
вторичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ثانویه
تصویر ثانویه
sekundär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ثانویه
تصویر ثانویه
другорядний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ثانویه
تصویر ثانویه
wtórny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ثانویه
تصویر ثانویه
次要的
دیکشنری فارسی به چینی