- سازندگی
سازنده بودن، عمل سازنده، در موسیقی ساز زدن، نواختن، نوازندگی
معنی سازندگی - جستجوی لغت در جدول جو
- سازندگی (زَ دَ / دِ)
عمل سازنده. سازنده بودن، بنّایی، صانعی. عاملی، عمل جاعل، عمل سازنده و نوازندۀ یکی از آلات موسیقی. ساززنی. نوازندگی. نواپیشگی. خنیاگری. مطربی:
به ساز جهان برد سازندگی
نوائی نزد جز نوازندگی.
نظامی.
، سازواری. سازگاری. هم آهنگی: و میان ایشان (میان عناصر، خدای تبارک و تعالی) صلحی کرد تا مدتی، و سازندگی و سازگاری پدید آورد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، کارگری و کارسازی، اثرکنندگی. (ناظم الاطباء)، اجرای برنامه ای از موسیقی. (استینگاس). رجوع به ساختن شود
به ساز جهان برد سازندگی
نوائی نزد جز نوازندگی.
نظامی.
، سازواری. سازگاری. هم آهنگی: و میان ایشان (میان عناصر، خدای تبارک و تعالی) صلحی کرد تا مدتی، و سازندگی و سازگاری پدید آورد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، کارگری و کارسازی، اثرکنندگی. (ناظم الاطباء)، اجرای برنامه ای از موسیقی. (استینگاس). رجوع به ساختن شود
- سازندگی
عمل سازنده بودن، مطربی
- سازندگی ((زَ دِ))
ساختن، سازنده بودن
- سازندگی
آبادسازی، عمران، ابداع، اختراع، آفرینش، خلق، خلاقیت، جعل، نوازندگی
- سازندگی
بناءً
- سازندگی
Constructiveness
- سازندگی
constructivité
- سازندگی
ujenzi wa ufanisi
- سازندگی
تعمیری سوچ
- سازندگی
নির্মাণক্ষমতা
- سازندگی
ความสามารถในการก่อสร้าง
- سازندگی
בִּנְיָן
- سازندگی
yapıcılık
- سازندگی
建設性
- سازندگی
건설성
- سازندگی
sifat konstruktif
- سازندگی
रचनात्मकता
- سازندگی
constructiviteit
- سازندگی
constructividad
- سازندگی
costruttività
- سازندگی
construtividade
- سازندگی
建设性
- سازندگی
konstruktywność
- سازندگی
конструктивність
- سازندگی
Konstruktivität
- سازندگی
конструктивность
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Effervescence, Liveliness, Peppiness, Perkiness, Spiritedness, Vivaciousness
шипучесть , живость , бодрость , жизнерадостность , оживлённость
