- سادسه
- مونث سادس یک ششم شش یک
معنی سادسه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ششمین ششم (واژه های فارسی) مونث سادس، شش یک عشر خامسه 160، 1 خامسه و سادسه خود به 60 سابعه تقسیم میشود جمع سوادس
مونث سادح توانگر، ابر سنگین ابر تار
مونث سایس
مونث سایس
نارویا زمین نارویا چول
بار ششم، در مرتبه یا مرحلۀ ششم
ابتدایی
بی نقش و نگار، قماش خالی از نقوش
ششم
بی پیرایه، بی نقش و نگار، بی آلایش، بی زینت وزیور، هموار، یکسان، آسان، خالص، بی غش، بی آمیغ، پسری که هنوز موی در چهره اش پیدا نشده
ساییده شده
ایستاده، مخفف ستاده
((دَ یا دِ))
فرهنگ فارسی معین
بی نقش و نگار، پاک، خالص، ساده لوح، ابله، نادان، بسیط، بدون ترکیب، آسان، عادی، معمولی، پسری که هنوز ریش درنیاورده، بدون زینت و زیور، صاف و هموار، لغزان، لغزنده، بی چین و گره
ششم، ششمین
Plain, Simple
простой
einfach
простий
prosty
simples
semplice
simple
simple
eenvoudig
सामान्य , सरल
sederhana
بسيطٌ
단순한 , 간단한
単純な , 簡単な
sade, basit