جدول جو
جدول جو

معنی ساده

ساده
بی پیرایه، بی نقش و نگار، بی آلایش، بی زینت وزیور، هموار، یکسان، آسان، خالص، بی غش، بی آمیغ، پسری که هنوز موی در چهره اش پیدا نشده
تصویری از ساده
تصویر ساده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ساده

ساده

ساده
جمع سائد (ساید)، مهتران، فرزندان رسول اکرم و ائمه اطهار، جمع سادات
ساده
فرهنگ فارسی معین

ساده

ساده
بی نقش و نگار، پاک، خالص، ساده لوح، ابله، نادان، بسیط، بدون ترکیب، آسان، عادی، معمولی، پسری که هنوز ریش درنیاورده، بدون زینت و زیور، صاف و هموار، لغزان، لغزنده، بی چین و گره
ساده
فرهنگ فارسی معین