جدول جو
جدول جو

معنی ساجعه - جستجوی لغت در جدول جو

ساجعه(جِ عَ)
تأنیث ساجع. رجوع به ساجع شود، کبوتر با بانگ. ج، سواجع، سجﱡع. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ساجعه
کبوتر
تصویری از ساجعه
تصویر ساجعه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساطعه
تصویر ساطعه
(دخترانه)
مؤنث ساطع
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساجده
تصویر ساجده
(دخترانه)
مؤنث ساجد، سجده کننده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راجعه
تصویر راجعه
مؤنث واژۀ راجع، دارای ارتباط، مرتبط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
مصیبت بزرگ، سختی و بلا و اندوه، کنایه از امر بسیار ناخوشایند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سامعه
تصویر سامعه
سامع، شنوا، کنایه از قوه یا آلت شنوایی، گوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
سختی و اندوه، بلا و مصیبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضاجعه
تصویر ضاجعه
جای ریزش رودبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساجنه
تصویر ساجنه
تندابه رو
فرهنگ لغت هوشیار
مونث سامع شنوایی، گوش (اسم مونث) گوش، یکی از حواس ظاهر که به واسطه آن اصوات شنیده شود، قوه شنوایی
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ساجد نگونیگر زن، چشم سست، کویک پربار کویک (نخل) مونث ساجد سجده کننده جمع ساجدات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساطعه
تصویر ساطعه
منتشر، پراکنده، درخشنده، روشن
فرهنگ لغت هوشیار
مونث سابع جمع سابعات، شش یک عشر سادسه 60، 1 سادسه و هر سابعه به 60 ثامنه تقسیم میشود جمع سوابع
فرهنگ لغت هوشیار
مونث راجع. یا تبهای راجعه تبهایی هستند که شبیه تبهای متناوبند با این تفاوت که نظم تبهای نوبه یی را ندارد و چند روزی مریض تب میکند و معالجه میشود مجددا پس از چند روز تب عارض میگردد این حمله تب چند مرتبه ادامه دارد. یا تب راجعه اختصاصا نوعی ناخوشی که بوسیله اسپیروکت در بدن انسان ایجاد میشود. عامل انتقال میکروب این بیماری شپش یا کنه است. مونث راجع بازگردنده تپ های بازگردنده پستاتپ، آبگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجعه
تصویر ناجعه
مونث ناجع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
((ج عَ یا ع))
بلای سخت، حادثه ناگوار، جمع فواجع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سامعه
تصویر سامعه
((مِ عِ یا عَ))
گوش، قوه شنوایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
دشامد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
Calamity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
calamité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
катастрофа
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
Katastrophe
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
katastrofa
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
катастрофа
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
calamidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
calamidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
calamità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
calamiteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
आपदा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
bencana
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
재난
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
אסון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
灾难
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فاجعه
تصویر فاجعه
災難
دیکشنری فارسی به ژاپنی