نام کوهی است، در قول یزید بن مفرغ: فدیر سوی فساتیدا فبصری فحلوان المخافه فالجبال، و اصل آن ساتیدما است و بضرورت میم را حذف کرده است، (منتهی الارب) (معجم البلدان یاقوت)
نام کوهی است، در قول یزید بن مفرغ: فدیرُ سُوَی فساتیدا فبصری فحلوان المخافه فالجبال، و اصل آن ساتیدما است و بضرورت میم را حذف کرده است، (منتهی الارب) (معجم البلدان یاقوت)
کوبیدن و نرم کردن، سودن، برای مثال فضل و هنر ضایع است تا ننمایند / عود بر آتش نهند و مشک بسایند (سعدی - ۱۲۰)، به هم مالیدن دو چیز، چیزی را ساو دادن و چرک یا زنگ آن را زدودن، سوهان زدن
کوبیدن و نرم کردن، سودن، برای مِثال فضل و هنر ضایع است تا ننمایند / عود بر آتش نهند و مشک بسایند (سعدی - ۱۲۰)، به هم مالیدن دو چیز، چیزی را ساو دادن و چرک یا زنگ آن را زدودن، سوهان زدن
سلسلۀ جبالی است محیط بزمین که کوه بارّما معروف به جبل حمرین با آنچه در قرب موصل و جزیره بآن پیوسته جزو آن است. و گویند نهری است بقرب ارزن و ایاس بن قبیصه طائی به فرمان خسرو پرویز سپاه روم را در کنار آن مغلوب کرد. و نیز گفته اند که نهری است که از روم سرچشمه میگیرد و بین آمد و میافارقین جریان دارد و به دجله میریزد. بعضی نیز گفته اند که آن کوهی است در هند که قلۀ آن همواره پوشیده ازبرف است. ولی این قول مردود است. رجوع به معجم البلدان یاقوت و مراصد الاطلاع و الموشح ص 79 شود
سلسلۀ جبالی است محیط بزمین که کوه بارِّما معروف به جبل حُمرین با آنچه در قرب موصل و جزیره بآن پیوسته جزو آن است. و گویند نهری است بقرب ارزن و ایاس بن قبیصه طائی به فرمان خسرو پرویز سپاه روم را در کنار آن مغلوب کرد. و نیز گفته اند که نهری است که از روم سرچشمه میگیرد و بین آمد و میافارقین جریان دارد و به دجله میریزد. بعضی نیز گفته اند که آن کوهی است در هند که قلۀ آن همواره پوشیده ازبرف است. ولی این قول مردود است. رجوع به معجم البلدان یاقوت و مراصد الاطلاع و الموشح ص 79 شود
دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد، دست یابی، چیرگی دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد
دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد، دست یابی، چیرگی دست یافتن بر زبردست شدن، چیره شدن، بر، چیرگی غلبه، بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد
تمامی حق را گرفتن، تمام فرا گرفتن، تمام باز ستدن، طلب تمام چیزی را کردن، شغل و وظیفه مستوفی حساب، تصفیه مالیات، انتفاع و بهره بردن از کار یا مال غیر با اجازه او. یا دیوات استیفا. اداره ای که مستوفیان و محاسبان در آن بکار مشغول بودند داراستیفا
تمامی حق را گرفتن، تمام فرا گرفتن، تمام باز ستدن، طلب تمام چیزی را کردن، شغل و وظیفه مستوفی حساب، تصفیه مالیات، انتفاع و بهره بردن از کار یا مال غیر با اجازه او. یا دیوات استیفا. اداره ای که مستوفیان و محاسبان در آن بکار مشغول بودند داراستیفا