جدول جو
جدول جو

معنی ساتار - جستجوی لغت در جدول جو

ساتار
نام دهکده ای در مسیر راه قدیمی زوات به کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساتیار
تصویر ساتیار
(پسرانه)
نام یکی از سرداران داریوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سالار
تصویر سالار
(پسرانه)
رهبر، بزرگ، مهتر، سردار سپاه، فرمانده سپاه، حاکم، شاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تاتار
تصویر تاتار
مغول، هر یک از افراد این قوم، تتر، تتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استار
تصویر استار
سترها، پرده ها، جمع واژۀ ستر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالار
تصویر سالار
دارای ویژگی های ممتاز، برجسته، بزرگ و مهتر قوم، بزرگ و پیشرو قافله یا لشکر، سردار،
در کشاورزی دهقان آگاه و کاردیده که به امر آبیاری، وجین کردن و کود دادن زمین رسیدگی کند
سالار بار: رئیس دربار، رئیس تشریفات
سالار بیت الحرام: کنایه از خاتم انبیا
سالار جنگ: فرمانده جنگ، فرمانده سپاهیان در جنگ
سالار خوان: خوان سالار، سفره چی، سرپرست سفره خانه، رئیس آشپزخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استار
تصویر استار
واحد اندازه گیری وزن، برابر با چهار یا چهار و نیم مثقال
فرهنگ فارسی عمید
جمع ستر، پرده ها جمع ستر سترها پرده ها. یا استار کعبهء. پرده های کعبه. یا هتک استار. پرده دریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالار
تصویر سالار
رئیس، سردار، سالخورده و ریش سفید، بزرگ و مهتر قوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاتار
تصویر تاتار
نام تیره ای از ترکان فرزندان تاتار خان برادر مغول خان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیتار
تصویر سیتار
هندی تار هندی
فرهنگ لغت هوشیار
لاتاری فرانسوی بخت آزمایی بخت آزمایی. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استار
تصویر استار
((اِ))
وزنی برابر چهار مثقال، یا چهار مثقال و نیم، استیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالار
تصویر سالار
سردار، سپهسالار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالار
تصویر سالار
سالخورده، کهن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
چگونگی ساختمان چیزی، ترتیب اجزا و بخش های یک جسم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاتار
تصویر تاتار
نامی که در گذشته به مغول اطلاق می شد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استار
تصویر استار
((اَ))
جمع ستر، پرده ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
استراکچر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سالار
تصویر سالار
ارباب، رئیس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سختار
تصویر سختار
آنتیمون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
Structure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
structure
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
Struktur
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
структура
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
struktura
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
结构
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
estrutura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
struttura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
estructura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
структура
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
structuur
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
संरचना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
struktur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
구조
دیکشنری فارسی به کره ای