جدول جو
جدول جو

معنی سابتاژ - جستجوی لغت در جدول جو

سابتاژ
(بُ)
مأخوذ از فرانسه، ضایع کردن افزار و مصالح کار و غیره بعمد و خرابکاری کارگران و ضایع کردن موادی که به آنها سپرده شده یا مصنوعاتی که میسازند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شانتاژ
تصویر شانتاژ
کوشش برای شکست دادن طرف مقابل از طریق تهدید، تحریک، سفسطه و به راه انداختن هیاهو و آشوب، جوسازی، هوچی گری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سابوتاژ
تصویر سابوتاژ
خراب کاری عمدی در مؤسسه، کارخانه یا معدن برای رسیدن به اهداف اخلال گرانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سابحات
تصویر سابحات
سابح، کشتی ها، ستارگان
فرهنگ فارسی عمید
فرانسوی ویرانگری آسیبش خرابکاری عمده در کارخانه معادن قطار آهن و غیره تخریب پلها جاده ها و غیره. توضیح: احتراز از این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سابقه، فرشتگان، جان های پاک، خردها (در فرزان) جمع سابقه، فرشتگانی که پیشی بردند بر دیوان و شیاطین در ساعت وحی، ارواح مومنان که به سهولت از بدن خارج میشوند، عقول
فرهنگ لغت هوشیار
مونث سابع جمع سابعات، شش یک عشر سادسه 60، 1 سادسه و هر سابعه به 60 ثامنه تقسیم میشود جمع سوابع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابحات
تصویر سابحات
جمع سابح، جمع سابحه، کشتی ها ستارگان فرشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابیاء
تصویر سابیاء
زهپوشه (مشیمه)، کره شتر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ثابته. ستارگان ثابت. یا چرخ ثابت فلک ثابت. فلکی که ستارگان ثابت درآن هستند (بعقیده قدما) فلک ثوابت چرخ هشتم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شانتاژ
تصویر شانتاژ
مکر و نیرنگ، حقه بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابحات
تصویر سابحات
((بِ))
فرشتگانی که میان زمین و آسمان تسبیح کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سابقاً
تصویر سابقاً
((بِ قَ نْ))
قبلاً، پیش از این
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شانتاژ
تصویر شانتاژ
هوچیگری، تلاش برای شکست رقیب از راه سفسطه، تهدید به افشاگری، تهییج و تحریک شنوندگان و جلوگیری از مطرح شدن یا اثر گذاشتن سخنان رقیب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
چگونگی ساختمان چیزی، ترتیب اجزا و بخش های یک جسم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سابوتاژ
تصویر سابوتاژ
((بُ))
خرابکاری عمده در کارخانه، معادن، قطار آهن و غیره، تخریب پل ها، جاده ها و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
استراکچر
فرهنگ واژه فارسی سره
خرابکاری، کارشکنی، اخلالگری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
Structure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
structure
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
構造
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
מִבְנֶה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
구조
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
struktur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
संरचना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
structuur
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
estrutura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
estructura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
struttura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
结构
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
struktura
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
структура
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
Struktur
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ساختار
تصویر ساختار
структура
دیکشنری فارسی به روسی