معنی شانتاژ شانتاژ کوشش برای شکست دادن طرف مقابل از طریق تهدید، تحریک، سفسطه و به راه انداختن هیاهو و آشوب، جوسازی، هوچی گری تصویر شانتاژ فرهنگ فارسی عمید
شانتاژ شانتاژ هوچیگری، تلاش برای شکست رقیب از راه سفسطه، تهدید به افشاگری، تهییج و تحریک شنوندگان و جلوگیری از مطرح شدن یا اثر گذاشتن سخنان رقیب فرهنگ فارسی معین
شانتاش شانتاش شانه تراش، نام قریه ای است از قرای تابع تنکابن، (سفرنامۀ رابینو ص 24 انگلیسی و ص 46 ترجمه فارسی) لغت نامه دهخدا
قانتات قانتات جمعِ واژۀ قانته، فرمان برنده، فرمان بردار، مطیع و متواضع به خداوند، نمازخوان فرهنگ فارسی عمید