دالان و راهرو روپوشیده بین دو خانه یا دو دکان، برای مثال بود ساباطی اندر آن رسته / از دو سو سمج های در بسته (بهار - ۷۱۲)، پوشش بالای رهگذر، سقفی که در زیر آن راه ورود به خانه باشد
دالان و راهرو روپوشیده بین دو خانه یا دو دکان، برای مِثال بود ساباطی اندر آن رسته / از دو سو سُمج های در بسته (بهار - ۷۱۲)، پوشش بالای رهگذر، سقفی که در زیر آن راه ورود به خانه باشد
شهرکی است به ماوراءالنهر از حدود سروشنه با کشت و برز و مردم بسیار، (حدود العالم ص 68)، شهرکی معروف است در ماوراءالنهر در نزدیکی اشروسنه، در 10 فرسنگی خجند و 20 فرسنگی سمرقند، (سمعانی) (معجم البلدان یاقوت) (دمشقی)، شهر ساباط تا کنون باقی است و بین زامین و بونجکث (آراتپۀ امروز) کرسی ایالت اسروشنه سر راه فرغانه قرار دارد، مقدسی درباره آن گوید شهری آباد است، آب روان دارد و باغها و بوستانها آنرا در بر گرفته اند ... شهر ساباط جزو ایالت اسروشنه بود، و این ایالت که بصورتهای اسروشنه و سروشنه و ستروشنه نیز نوشته شده در خاور سمرقند بین ولایات ساحل راست رود سغد و ولایات ساحل چپ سیحون واقع است و این دو رود داخل حدود ایالت اسروشنه نیستند، (لسترنج، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان ص 504- 505) (اصطخری ص 326 و 327) (ابن حوقل ص 379 و 380) (مقدسی ص 277 به نقل از لسترنج)
شهرکی است به ماوراءالنهر از حدود سروشنه با کشت و برز و مردم بسیار، (حدود العالم ص 68)، شهرکی معروف است در ماوراءالنهر در نزدیکی اشروسنه، در 10 فرسنگی خجند و 20 فرسنگی سمرقند، (سمعانی) (معجم البلدان یاقوت) (دمشقی)، شهر ساباط تا کنون باقی است و بین زامین و بونجکث (آراتپۀ امروز) کرسی ایالت اسروشنه سر راه فرغانه قرار دارد، مقدسی درباره آن گوید شهری آباد است، آب روان دارد و باغها و بوستانها آنرا در بر گرفته اند ... شهر ساباط جزو ایالت اسروشنه بود، و این ایالت که بصورتهای اسروشنه و سروشنه و ستروشنه نیز نوشته شده در خاور سمرقند بین ولایات ساحل راست رود سغد و ولایات ساحل چپ سیحون واقع است و این دو رود داخل حدود ایالت اسروشنه نیستند، (لسترنج، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان ص 504- 505) (اصطخری ص 326 و 327) (ابن حوقل ص 379 و 380) (مقدسی ص 277 به نقل از لسترنج)
سرپوشیده، سایبان دالان راهرو رو پوشیده، پوشش بالای راهگذر سقفی که در زیر آن معبر ورود به خانه و سرای باشد، سایبان سایه گاه جمع ساباطات سوابیط، انگوری که روی تاک یا داربست چوبین عمل آورده باشند
سرپوشیده، سایبان دالان راهرو رو پوشیده، پوشش بالای راهگذر سقفی که در زیر آن معبر ورود به خانه و سرای باشد، سایبان سایه گاه جمع ساباطات سوابیط، انگوری که روی تاک یا داربست چوبین عمل آورده باشند
ابن عماربن موسی ساباطی. شیخ طوسی در کتاب الفهرس خود او را ذکر کرده گوید: فطحی مذهب بود و اصلی دارد و ثقه میباشد و اصل او قابل استناد است. ابن ابی عمیر از وی روایت کرده و ابن شهرآشوب در معالم العلماء نیز همین اقوال را تا جملۀ ’قابل استناد است’ آورده است. (تنقیح المقال ج 1 ص 117). سپس مامقانی بنقل قول خلاصۀ علامه پرداخته است. علامه میان اسحاق صیرفی مذکور و اسحاق ساباطی اشتباه کرده ومامقانی بتفصیل موارد ایراد قول علامه را جواب گفته است. و چون حجه الاسلام شفتی سیدمحمدباقر رساله ای در اثبات اتحاد این دو شخص (ساباطی و صیرفی) نوشته و وجودساباطی را بکلی انکار کرده است، مامقانی در این مورد نیز بتفصیل در مقام جواب برآمده و یک یک دلایل او را نقل و رد کرده است. رجوع به تنقیح المقال ج 1 صص 117- 120 و رجوع به اسحاق بن عماربن حیان کوفی شود
ابن عماربن موسی ساباطی. شیخ طوسی در کتاب الفهرس خود او را ذکر کرده گوید: فطحی مذهب بود و اصلی دارد و ثقه میباشد و اصل او قابل استناد است. ابن ابی عمیر از وی روایت کرده و ابن شهرآشوب در معالم العلماء نیز همین اقوال را تا جملۀ ’قابل استناد است’ آورده است. (تنقیح المقال ج 1 ص 117). سپس مامقانی بنقل قول خلاصۀ علامه پرداخته است. علامه میان اسحاق صیرفی مذکور و اسحاق ساباطی اشتباه کرده ومامقانی بتفصیل موارد ایراد قول علامه را جواب گفته است. و چون حجه الاسلام شفتی سیدمحمدباقر رساله ای در اثبات اتحاد این دو شخص (ساباطی و صیرفی) نوشته و وجودساباطی را بکلی انکار کرده است، مامقانی در این مورد نیز بتفصیل در مقام جواب برآمده و یک یک دلایل او را نقل و رد کرده است. رجوع به تنقیح المقال ج 1 صص 117- 120 و رجوع به اسحاق بن عماربن حیان کوفی شود
باغی بوده است به یزد که سلطان جهانگیر مظفری در عمارت آن کوشیده است: باغی بزرگست و معمور و عماراتی بسیار دارد از قدیم و جدید و خانه وطنبی بوسعیدی و با بادگیرقدیم است... و در آستانۀ باغ، سلطان جهانگیربن شاه یحیی طنبی عالی ساخت... در میان باغ دریاچه ای عالی و قصری در میان (دریاچه) ساخته و زورق بر روی آن انداخته. (از تاریخ جعفری یزد چ افشار ص 141- 142)
باغی بوده است به یزد که سلطان جهانگیر مظفری در عمارت آن کوشیده است: باغی بزرگست و معمور و عماراتی بسیار دارد از قدیم و جدید و خانه وطنبی بوسعیدی و با بادگیرقدیم است... و در آستانۀ باغ، سلطان جهانگیربن شاه یحیی طنبی عالی ساخت... در میان باغ دریاچه ای عالی و قصری در میان (دریاچه) ساخته و زورق بر روی آن انداخته. (از تاریخ جعفری یزد چ افشار ص 141- 142)
نام شهری به مدائن و آن معرب بلاس آباد است. (اصمعی). معرب بلاس آباد. (یاقوت) (منتهی الارب) (آنندراج). بلاس آباد، بلاش آباد. (خاندان نوبختی ص 197). موضعی است بمدائن مرکسری را. (یاقوت). قریه ای بر دو فرسخی مدائن براه کوفه. (سمعانی). بلاش بن فیروز ساسانی (483- 487 م. از عمارت، دو شهر کرده است یکی بلاش آباد بساباط مدائن. و دوم بجانب حلوان و بلاش فر خوانند و اکنون خراب است. (مجمل التواریخ و القصص ص 72). نام شهری که بلاش اشکانی آن را بساخت و بلاش آباد نامید. (طبری ج 1 ص 518). یاقوت در معجم البلدان آرد: ساباط مدائن بنام ساباط بن باطا برادر نخیرجان نامیده شده است. در مراصد الاطلاع آمده: قریه ای بود قرب مدائن و نزدیک آن پلی بود بر بالای نهر الملک و قریه را بنام قنطره می نامیدند چه قنطره ساباط نام داشت. (مراصد الاطلاع) (تنقیح المقال ج 1 ص 177). مدائن از هفت شهر با اسمهای معینی که در تلفظ آنها اختلاف وجوددارد تشکیل میشد. گویا پنج شهر از آن هفت شهر در زمان یعقوبی یعنی قرن سوم وجود داشته. ازین قرار: شهرکهنه یعنی طیسفون و یک میل در جنوب آن اسبانبر (= اسفابور) و مجاور آن رومیه (= وه جندیوخسره) ، هر سه در جانب خاوری دجله. و در جانب دیگر بهرسیر (= وه اردشیر) و یک فرسخ زیر آن ساباط که بقول یاقوت ایرانیان آن را بلاس آباد مینامیدند... منصور خلیفه چندی دستگاه خلافت را برومیه مجاور مدائن برد. مأمون هم مدتی درساباط واقع در جانب متقابل رومیه اقامت گزید. (لسترنج، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان ص 36 و37). خسرو پرویز نعمان بن منذر را در ساباط مدائن حبس کرد، و سپس او را زیر پی پیل افگند. اعشی گوید: فذاک و ما أنجی من الموت ربّه بساباط حتّی مات وهو محرزق. یاقوت (المعرب جوالیقی ص 116). در اواخر سال 14 هجری قمری هنگامی که سعد بن ابی وقاص سردار سپاه عرب در قادسیه فرود آمد، رستم سپهبد ایران نیز با شصت هزار سوار و 36 فیل جنگی از مدائن بیرون آمد و در ساباط لشکرگاه ساخت. (حبیب السیر ج 1 ص 477). در سال 40 هجری قمری هنگامی که حضرت امام حسن بعزم جنگ با معاویه از کوفه خارج شده بود چند روزی در ساباط مدائن اقامت کرد و خطبه ای ایراد فرمود که موجب طغیان سپاهیان گردید. (حبیب السیرج 1 ص 23 و 24). و نیز رجوع به عقدالفرید ج 2 ص 141 و نزهه القلوب ص 33 و خاندان نوبختی ص 197 شود. - امثال: افرغ من حجام ساباط، بیکارتر از حجام ساباط، سخت عاطل و بیکار مانده. در ساباط حجامی بود که مردم را بنسیه حجامت میکرد و چون کسی به او رجوع نمیکرد مادرش را حجامت میکرد تا آنگاه که او را کشت. (یاقوت). حجام ساباط از شدت کساد کار، سپاهیان را بنسیه تا هنگام بازگشت آنان حجامت میکرد و او ایرانی بود و ساباط همان ساباط کسری است. (عقد الفرید ج 3 ص 13) (منتهی الارب). او یک بار کسری را در یکی از سفرهای او حجامت کرد. کسری او را غنی گردانید، و از آن پس حجامت هیچ کس نکرد. (منتهی الارب)
نام شهری به مدائن و آن معرب بلاس آباد است. (اصمعی). معرب بلاس آباد. (یاقوت) (منتهی الارب) (آنندراج). بلاس آباد، بلاش آباد. (خاندان نوبختی ص 197). موضعی است بمدائن مرکسری را. (یاقوت). قریه ای بر دو فرسخی مدائن براه کوفه. (سمعانی). بلاش بن فیروز ساسانی (483- 487 م. از عمارت، دو شهر کرده است یکی بلاش آباد بساباط مدائن. و دوم بجانب حلوان و بلاش فر خوانند و اکنون خراب است. (مجمل التواریخ و القصص ص 72). نام شهری که بلاش اشکانی آن را بساخت و بلاش آباد نامید. (طبری ج 1 ص 518). یاقوت در معجم البلدان آرد: ساباط مدائن بنام ساباط بن باطا برادر نخیرجان نامیده شده است. در مراصد الاطلاع آمده: قریه ای بود قرب مدائن و نزدیک آن پلی بود بر بالای نهر الملک و قریه را بنام قنطره می نامیدند چه قنطره ساباط نام داشت. (مراصد الاطلاع) (تنقیح المقال ج 1 ص 177). مدائن از هفت شهر با اسمهای معینی که در تلفظ آنها اختلاف وجوددارد تشکیل میشد. گویا پنج شهر از آن هفت شهر در زمان یعقوبی یعنی قرن سوم وجود داشته. ازین قرار: شهرکهنه یعنی طیسفون و یک میل در جنوب آن اسبانبر (= اسفابور) و مجاور آن رومیه (= وه جندیوخسره) ، هر سه در جانب خاوری دجله. و در جانب دیگر بهرسیر (= وه اردشیر) و یک فرسخ زیر آن ساباط که بقول یاقوت ایرانیان آن را بلاس آباد مینامیدند... منصور خلیفه چندی دستگاه خلافت را برومیه مجاور مدائن برد. مأمون هم مدتی درساباط واقع در جانب متقابل رومیه اقامت گزید. (لسترنج، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان ص 36 و37). خسرو پرویز نعمان بن منذر را در ساباط مدائن حبس کرد، و سپس او را زیر پی پیل افگند. اعشی گوید: فذاک و ما أنجی من الموت ربّه بساباطَ حتّی مات وهْوَ مُحرزْق. یاقوت (المعرب جوالیقی ص 116). در اواخر سال 14 هجری قمری هنگامی که سعد بن ابی وقاص سردار سپاه عرب در قادسیه فرود آمد، رستم سپهبد ایران نیز با شصت هزار سوار و 36 فیل جنگی از مدائن بیرون آمد و در ساباط لشکرگاه ساخت. (حبیب السیر ج 1 ص 477). در سال 40 هجری قمری هنگامی که حضرت امام حسن بعزم جنگ با معاویه از کوفه خارج شده بود چند روزی در ساباط مدائن اقامت کرد و خطبه ای ایراد فرمود که موجب طغیان سپاهیان گردید. (حبیب السیرج 1 ص 23 و 24). و نیز رجوع به عقدالفرید ج 2 ص 141 و نزهه القلوب ص 33 و خاندان نوبختی ص 197 شود. - امثال: افرغ من حجام ساباط، بیکارتر از حجام ساباط، سخت عاطل و بیکار مانده. در ساباط حجامی بود که مردم را بنسیه حجامت میکرد و چون کسی به او رجوع نمیکرد مادرش را حجامت میکرد تا آنگاه که او را کشت. (یاقوت). حجام ساباط از شدت کساد کار، سپاهیان را بنسیه تا هنگام بازگشت آنان حجامت میکرد و او ایرانی بود و ساباط همان ساباط کسری است. (عقد الفرید ج 3 ص 13) (منتهی الارب). او یک بار کسری را در یکی از سفرهای او حجامت کرد. کسری او را غنی گردانید، و از آن پس حجامت هیچ کس نکرد. (منتهی الارب)
موضعی است و عبداﷲ بن میمون القداح بنیاد گذار شعبه قرامطه از اسمعیلیه پس از آنکه عسکرمکرم را ترک گفت دو سرای بدانجا اختیار کرد و اکنون بجای یکی مسجدی بنا کرده اند و دیگری ویران است. (فهرست ابن الندیم ص 264)
موضعی است و عبداﷲ بن میمون القداح بنیاد گذار شعبه قرامطه از اسمعیلیه پس از آنکه عسکرمکرم را ترک گفت دو سرای بدانجا اختیار کرد و اکنون بجای یکی مسجدی بنا کرده اند و دیگری ویران است. (فهرست ابن الندیم ص 264)
نام ماهی است که برومی سباط گویند وسباط پیش از آذر است. (از منتهی الارب) : دو کانون و دو تشرین و پس آنگه سباط و آذر و نیسان ایاراست. (نصاب الصبیان). فارسی آن شباط است. رجوع به شباط شود
نام ماهی است که برومی سباط گویند وسباط پیش از آذر است. (از منتهی الارب) : دو کانون و دو تشرین و پس آنگه سباط و آذر و نیسان ایاراست. (نصاب الصبیان). فارسی آن شباط است. رجوع به شباط شود
ابن ابی حمیضه بن عمرو بن وهب قرشی جمحی، از صحابه است. (الاصابه) (قاموس الاعلام ترکی). صحابه کسانی هستند که با حضرت محمد (ص) زیسته اند، تعالیم او را به خوبی درک کرده اند و در مسیر نشر دین اسلام کوشیده اند. شناخت ویژگی های اخلاقی و تاریخی این افراد برای پژوهشگران اسلامی اهمیت بسزایی دارد. واژه ’صحابی’ نشان دهنده نزدیکی معنوی و تاریخی با پیامبر است.
ابن ابی حمیضه بن عمرو بن وهب قرشی جمحی، از صحابه است. (الاصابه) (قاموس الاعلام ترکی). صحابه کسانی هستند که با حضرت محمد (ص) زیسته اند، تعالیم او را به خوبی درک کرده اند و در مسیر نشر دین اسلام کوشیده اند. شناخت ویژگی های اخلاقی و تاریخی این افراد برای پژوهشگران اسلامی اهمیت بسزایی دارد. واژه ’صحابی’ نشان دهنده نزدیکی معنوی و تاریخی با پیامبر است.
نام یکی از فرمانروایان محلی هند است که پس از تسخیر آن دیار بدست اسکندر بر ضدمقدونیها قیام کرد. نام او را سابوس نیز نوشته اند. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1843 و 1851 و 1852 شود
نام یکی از فرمانروایان محلی هند است که پس از تسخیر آن دیار بدست اسکندر بر ضدمقدونیها قیام کرد. نام او را سابوس نیز نوشته اند. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1843 و 1851 و 1852 شود
پادشاهزاده سابان از سرداران دواخان بن براق (از امرای اولوس جغتای) است و بسال 696 در حملۀ دوا به کوسویه و فوشنج همراه او بوده است، و نیز از سرکردگان سپاه امیر نوروز بوده است، رجوع به تاریخنامۀ هرات ص 409 و 423 شود
پادشاهزاده سابان از سرداران دواخان بن براق (از امرای اولوس جغتای) است و بسال 696 در حملۀ دوا به کوسویه و فوشنج همراه او بوده است، و نیز از سرکردگان سپاه امیر نوروز بوده است، رجوع به تاریخنامۀ هرات ص 409 و 423 شود
در اصطلاح رجالی اسحاق بن عمار بن موسی، و صباح بن موسی، و عمار بن موسی، و عمرو بن سعید، و قیس بن موسی، و محمد بن حکیم، و محمد بن عمرو بعضی دیگر. (ریحانه الادب ج 2 ص 147) عماربن موسی از ساباط مدائن است، و فرقۀ عماریه بدو منسوبند، رجوع به خاندان نوبختی ص 260 و کشی ص 164 و 172 و نجاشی ص 206 و مقالات اشعری ص 28 شود بکر بن احمد فقیه ساباطی اسروشنی مکنی به ابوالحسن مقیم سمرقند و از محدثان است، رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان یاقوت شود
در اصطلاح رجالی اسحاق بن عمار بن موسی، و صباح بن موسی، و عمار بن موسی، و عمرو بن سعید، و قیس بن موسی، و محمد بن حکیم، و محمد بن عمرو بعضی دیگر. (ریحانه الادب ج 2 ص 147) عماربن موسی از ساباط مدائن است، و فرقۀ عماریه بدو منسوبند، رجوع به خاندان نوبختی ص 260 و کشی ص 164 و 172 و نجاشی ص 206 و مقالات اشعری ص 28 شود بکر بن احمد فقیه ساباطی اسروشنی مکنی به ابوالحسن مقیم سمرقند و از محدثان است، رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان یاقوت شود