جدول جو
جدول جو

معنی زینتی - جستجوی لغت در جدول جو

زینتی
(نَ)
محمدحسین. از اهل مشهد و شخصی آرمیده و هموار است و در فن بنائی و معماری نادر زمان خود میباشد. چون خیلی درویش نهاد است اشعارش نیز درویشانه می باشد. تاریخ را بسیار خوب می گوید و این رباعیها از اوست:
ای دوست شکست توبه های من مست
زآن روست که صورت قبول تو نبست
از راه کرم قبول کن توبه من
کآن توبه که شد قبول دیگر نشکست.
###
دم پیش کسی ز غم نمی باید زد
داد از ستم الم نمی باید زد
این درد به هیچکس نمی باید گفت
می باید مرد و دم نمی باید زد...
(مجمع الخواص صص 299- 300)
لغت نامه دهخدا
زینتی
الزّينة
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به عربی
زینتی
Decorative, Ornamental, Ornamentally
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زینتی
décoratif, ornemental, de manière ornementale
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زینتی
সজ্জাসংক্রান্ত , অলংকারিক , অলংকারভাবে
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به بنگالی
زینتی
زینتی
دیکشنری اردو به فارسی
زینتی
سجاوٹی , زینتی , زینتی طور پر
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به اردو
زینتی
mapambo, kwa njia ya mapambo
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
زینتی
ตกแต่ง , ตกแต่ง , ในลักษณะตกแต่ง
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به تایلندی
زینتی
decorativo, ornamental, ornamentalmente
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زینتی
dekorativ, ornamental
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به آلمانی
زینتی
декоративний , декоративно
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زینتی
dekoracyjny, ozdobny, ozdobnie
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به لهستانی
زینتی
装饰性的 , 装饰的 , 装饰性地
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به چینی
زینتی
decorativo, ornamental, ornamentalmente
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زینتی
decorativo, ornamentale
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زینتی
decoratief, ornamentaal, ornamenteel
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به هلندی
زینتی
декоративный , декоративно
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به روسی
زینتی
सजावटी , आभूषणात्मक , अलंकरण रूप में
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به هندی
زینتی
dekoratif, ornamental, secara ornamental
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زینتی
장식적인 , 장식의 , 장식적으로
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به کره ای
زینتی
דקורטיבי , קישוטי , באופן קישוטי
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به عبری
زینتی
装飾的な , 装飾的に
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
زینتی
dekoratif, süslü, süsleyici bir şekilde
تصویری از زینتی
تصویر زینتی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زینت
تصویر زینت
(دخترانه)
آنچه برای آرایش و زیبا کردن به کار می رود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زینت
تصویر زینت
آرایش، آنچه با آن آرایش کنند، پیرایه، زیور
فرهنگ فارسی عمید
(زَ نَ)
مرحوم دهخدا در چند یادداشت نام او را بنقل رادویانی در ترجمان البلاغه ’عبدالجبار’ آورده و چندین بیت شعر او را از همین کتاب در آن یادداشتها نقل نموده اند. و در یکی از یادداشتها آرند: ’شاعریست معاصر محمود غزنوی و ظاهراً از شعرای دربار اوست ولی از او دیوانی در دست نیست و نام او درفرهنگها گاهی بصورت ’زبیبی’ و گاه ’زینتی’ و گاه ’زینبی’ می آید و ظاهراً زینبی باید درست باشد’. آنگاه در یادداشتی دیگر آرند: ’زینبی علوی شاعر. رجوع به تاریخ بیهقی ص 125 س 14 چ ادیب طاب ثراه شود’. این قسمت از تاریخ بیهقی چ ادیب که مورد توجه مرحوم دهخدا است در تاریخ بیهقی چ فیاض برابر با ص 131 می باشد که چنین است: ’و آنچه شعرا را بخشید خود اندازه نبود چنانکه در یک شب علوی زینبی را که شاعر بود یک پیل وار درم بخشید...’. در حاشیۀ همین صفحه از تاریخ بیهقی چ فیاض آمده: ’کذا در... احتمال قوی می رود که زینتی باشد، همان که در لباب الالباب ج 2 ص نام برده شده است’. عوفی در لباب الالباب نام او را ’زینتی علوی محمودی’ ضبط کرده و افزاید: زینتی زینت زمان و نادرۀ گیهان از خاندان سیادت و از دودمان سعادت بود و در مدح سلطان یمین الدوله این قصیدۀ غرا چون مخدورۀ عذرا در جلوۀ جمال آورده است:
ای خداوند روزگارپناه
مطربان را بخوان و باده بخواه
تا بدان لعل می فروشوئیم
کامها را ز گرد خشکی راه...
آنگاه افزاید: و هم در حق او گفته است:
ایا شهریاری که گرد سپاهت
همی چشم دین را کند توتیائی
بود داد تو مر جهان را همیشه
چو اندام آزرده را مومیائی
ز خون عدو گرد فتنه نشانی
به تیغت همی زنگ بدعت زدائی
مگر نذر داری که هر مه که نو شد
شهی را ببندی و شهری گشائی...
با توجه به اینکه سه بیت از این قطعه شعر ’زینتی’ لباب الالباب عوفی، درترجمان البلاغۀ رادویانی چ استانبول در ص 35 و 41 بنام زینبی آمده و زینبی تاریخ بیهقی معاصر سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی بوده و زینتی عوفی هم در زمان سلطان یمین الدوله یعنی محمود غزنوی می زیسته و او را مدح گفته میتوان یقین داشت که این سه یعنی زینبی عبدالجبار رادویانی در ترجمان البلاغه و زینتی لباب الالباب عوفی و زینبی تاریخ بیهقی یک نفر است و نام او زینبی یا به احتمال زینتی بوده است، چنانکه مرحوم دهخدا در یادداشت دیگری آرد: این کلمه را که بعضی زینبی و بعضی زبیبی نوشته اند، ظاهراً زینتی صحیح است، چه عوفی که عادت دارد از اسم و نسبت و لقب و کنیت در ستایش و مدح صاحبان ترجمه جناس گونه ای میسازد (مثلاً در ترجمه ابوالحسن شهید: شهید، شاعر شهدسخن... و در ترجمه خسروی: خسرو ممالک سخن... و در ترجمه فردوسی: فردوسی که فردوس فصاحت را رضوان... و در ترجمه کسائی: کسائی شاعری بود که کساء زهد در بر داشت... و عسجدی که عسجدی کان بلاغت بود) ، درباره این شاعر میگوید: ’زینتی زینت زمان...’، مگر اینکه عوفی نیز کلمه راغلط خوانده باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
مرحوم اقبال آرد: تخلص این گویندۀ استاد (علوی زینتی) را که از اقران عنصری و فرخی و عسجدی و بهرامی و از شعرای دربار سلطان محمود غزنوی (387- 421 هجری قمری) و پسرش سلطان مسعود (421- 431) بوده تمام تذکره نویسان لابد به تقلید عوفی زینتی ضبط کرده اند، در صورتی که در نسخۀ اصلی حدائق السحر که مبنای طبع متن کتاب حاضر است و 668 هجری قمری تاریخ دارد صریحاً زینبی (منسوب به زینب) دارد و در تاریخ بیهقی و درقدیمترین نسخۀ خطی چهارمقالۀ عروضی... نیز چنین است و به عقیدۀ نگارندۀ این سطور و به شهادت نسخه های قدیمی ’زینبی’ صحیح تر است... شاید بتوان احتمال داد که این زینبی علوی محمودی منسوب به همان خاندان بزرگ زینبی بوده است که در بغداد اقامت داشته است... (حواشی و توضیحات حدائق السحر وطواط چ اقبال صص 101-102). آقای دکتر صفا آرد: عبدالجبار زینبی علوی محمودی از شاعران استاد عهد سلطان محمود و سلطان مسعود است. نام او را عوفی زینتی علوی محمودی ضبط کرده است واز اینجهت بعضی نام او را بجای زینبی ’زینتی’ میخوانند. ابوالفضل بیهقی نام او را در شمار شاعران بزرگ عهد آورده است که مورد لطف و عنایت مسعود بود... (تاریخ ادبیات ج 1 ص 465) :
هرگز از محمود غازی این عطا کی یافتند
زینبی و عسجدی و فرخی و عنصری.
معزی (دیوان چ اقبال ص 797).
رجوع به چهارمقالۀ نظامی عروضی و حدائق السحر چ اقبال صص 101- 103 و ترجمان البلاغۀ رادویانی چ استانبول ص 8، 20، 23، 26، 29، 30، 35، 40، 41 و 89 و لباب الالباب عوفی چ برون ص 39 و 40 و تاریخ ادبیات صفا ج 1 صص 465- 467 و تاریخ بیهقی چ فیاض ص 131، 274 و 280 و تاریخ بیهقی چ ادیب ص 125 و 281 شود
محمد بن محمد الزینبی البغدادی. او از احمد بن عثمان بن احمد المستوفی و از وی ابوحفص عمر بن احمد بن احمد النسفی روایت کند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به معجم البلدان ذیل کلمه ’ذخکث’ شود
حسین بن محمد بن علی بن الحسن الزینبی، مکنی به ابی طالب. وی در بغداد نقیب النقباء و مردی فقیه و موجه و شریف بود و در اواخر عمر از نقابت دست کشید و در سال 512 هجری قمری در بغداد درگذشت.
علی بن طرادبن محمد، مکنی به ابی القاسم. رجوع به علی زینبی در همین لغت نامه و تجارب السلف و دستورالوزراء شود
لغت نامه دهخدا
(زَ نَ)
منسوب است به زینب دختر سلیمان بن علی... (از انساب سمعانی). رجوع به زینب بنت سلیمان و زینبیون شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زینت
تصویر زینت
آنچه که بدان آرایش کنند پیرایه زیور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینت
تصویر زینت
((نَ))
آرایش، آن چه با آن آرایش کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زینت
تصویر زینت
آرایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زینت
تصویر زینت
Adornment, Emblazonment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
این گونه، این طور
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از زینت
تصویر زینت
украшение , гербование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زینت
تصویر زینت
Verzierung, Wappenführung
دیکشنری فارسی به آلمانی