- زیست
- حیات، زندگانی، عمر
معنی زیست - جستجوی لغت در جدول جو
- زیست
- زیستن، زندگانی، زندگی
- زیست
- زندگی، حیات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زندگانی کردن
زندگی کردن، زندگانی کردن
فهرست، سیاهه
توقف
عددی برابر با دو ده نوزده بعلاوه یک بایست (دوم شخص مفرد امر حاضر از ایستادن)
آرایه
آنچه که بدان آرایش کنند پیرایه زیور
فرانسوی نیم تنه
جمله استفهامی چه است چه هست، (خلاف است میان علما که ذره چیست ک) (کشف الاسرار)
توقف، سکون، وقفه، مکث
زمین مسابقه
عدد اصلی بعد از نوزده، «۲۰»
صورت اسامی اشخاص یا اشیا، فهرست
نوعی سنگ سیاه رنگ که ورقه ورقه می شود
آرایش، آنچه با آن آرایش کنند، پیرایه، زیور
پیس، کسی که به بیماری برص مبتلا شده و پوست بدنش دارای لکه های سفید باشد
میدان یا محلی که برای ورزش یا رقص آماده کرده باشند
میدان یا محلی که برای ورزش یا رقص آماده کرده باشند
ایستادن، فرمانی که برای دستور توقف به کار می رود، بایست، بر جای خود بمان، در امور نظامی فرمانی که برای توقف از طرف فرمانده به سربازان داده می شود، فرمانی که مامور راهنمایی و رانندگی برای توقف به وسایل نقلیه می دهد، در پزشکی توقف عمل یکی از دستگاه های حیاتی بدن مثلاً ایست قلبی، ایست مغزی، توقف
سوم شخص مضارع منفی از مصدر بودن، عدم، نیستی، نابود، ناپدید، معدوم
کلمه استفهام است مرکب از که و است که از حروف روابط است، کلمه فعل یعنی کی هست و چه کس است
صورتحساب، سیاهه، فهرست
نه هست، فعل منفی مفرد غایب
قسمی بازی باورق
ایستادن، توقف، نقطه توقف (موسیقی)، فرمان توقف
ایست بازرسی: محل ایستادن مأموران که وظیفه بررسی و تفتیش را بر عهده دارند، توقف ناگهانی قلب
ایست بازرسی: محل ایستادن مأموران که وظیفه بررسی و تفتیش را بر عهده دارند، توقف ناگهانی قلب
برابر با دو ده، نوزده به اضافه یک، کنایه از بسیار عالی
میدانی برای ورزش، رقص و غیره
پیس، شخص مبتلا به برص، ابرص، پیس
کیسه ای با جدار غشایی در بافت ها، دارای ماده مایع یا نیمه جامد که ممکن است طبیعی یا مرضی باشد
فهرست، صورت اسامی افراد یا اشیا یا هر چیز دیگر، سیاهه، صورت، (واژه فرهنگستان)
لیست سیاه: نام مخالفان و متهمان
لیست سیاه: نام مخالفان و متهمان
نابود، عدم