- زیزیات
- زنجرگان
معنی زیزیات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث زاکی
کولمگیان
دیدار کردن (شخص بزرگ و محترم) باز دید کردن، بمشاهده متبرک و بقعه ها رفتن، دعایی که به عنوان تشرف باطنی برای امامها امامزاده ها و اولیا خوانند حجع: زیارات
جمع زیاده، بسیاران افزون ها جمع زیادت افزونیها بیشیها
تخمی است که آنرا بر روی نان پاشند نانخواه
جمع زهدیه آنجه درباره زهد و پارسایی گفته و نوشته شود:) چنانکه من در زهدیات گفتم (قابوسنامه)
ترکی (تک ایل) تیره ها دوده ها مصحف (ایلات) جمع ایل
جمع حیثیت. یا دلیل (برهان) حیثیات. دلیلی است بمنظور ابطال تسلسل: هر گاه دو حیثیت غیر متناهی مترتب موجود باشند (یعنی حیثیات علل و معلول) چنانکه هر یک از جهتی علت و از جهتی دیگر معلول باشد (علت لاحق و معلول سابق خود) و دو حیثیت که یکی حیثیت معلول بودنست موجود باشد میان هر حیثیت و حیثیت دیگر از آن سلسله متناهی خواهد بود و بنابراین همه آن سلسله متناهی است، جمع حیثیت، آبروها، ارزش ها
گلسنگ ها
پر گلبرگان
تک سمان
جمع تجزی
مار ماهیان
زیادت، افزون شدن، بسیار شدن، افزونی، فزونی، افزون شده، افزون
جمع واژۀ کیفیت، صفت، حالت و چگونگی کسی یا چیزی، میزان مرغوب بودن، مست کننده بودن، لذت
یونانی تازی گشته گیتیک
چگونگی ها
جمع لوزیه، از ریشه پارسی لوزینه ها جمع لوزیه، حلوای بادام (غیاث)
زنیان، گیاهی خودرو با گلهای سفید و دانه هایی زرد رنگ و خوش بو با طعم کمی تند و تلخ که گاهی روی نان می ریخته اند و برای تهیه اسانس کاربرد دارد، زینان، نینیا، ساسم، جوانی، نغن، نغنخوٰاد، نغنخوٰالان، نانخوٰاه، نان خوٰاه
سمار و غیان غارچ ها
زمین درشت، پشته خرد
بررسی پزشکی برای ارزیابی سلامت فرد یا تشخیص نوع بیماری او، پولی که پزشک در ازای معاینۀ فرد دریافت می کند
فرانسوی دیدار باز دید، پارنج پایمزد دیدار بازدید، عیادت بیمار از طرف پزشک، پایمزد پزشک حق القدم
دیدار، بازدید، ملاقات بیمار از طرف پزشک