جَمعِ واژۀ زیاده، (ناظم الاطباء)، جَمعِ واژۀ زیادت (زیاده)، افزونیها و بیشیها، (فرهنگ فارسی معین) : و این زیادات است و نقصانات و آنچه از پس به حاصل آید دورترین حدی باشد که بدو توانند رسیدن از عمر، (التفهیم بیرونی ص 521)، رجوع به زیاده شود
دیدار کردن (شخص بزرگ و محترم) باز دید کردن، بمشاهده متبرک و بقعه ها رفتن، دعایی که به عنوان تشرف باطنی برای امامها امامزاده ها و اولیا خوانند حجع: زیارات
نمو کردن، افزونی، افزون شده جمع زیادات زیائد، افزون بیش:) بجان فرخ روز که آنچه گفتم در حق تو بکنم و زیادت از این (سمک عیار)، چندان:) (محمود)، . . با هیچکس از ایشان (بندگان) میل و محبتی ندارد چنانکه با ایاز که زیادت حسنی ندارد (گلستان)، نام بازیی است از هفت بازی نرد