جدول جو
جدول جو

معنی زیز - جستجوی لغت در جدول جو

زیز
سیرسیرک از خانواده زنجره ها حشره ایست از راسته نیم بالان که سر بزرگ و چهار بال شفاف و نازک دارد و بر روی درختان به سر میبرد و از شیره آنها تغذیه مینماید. جنس نر این حیوان با اعضای مخصوص زیر شکم و کشیدن پاهایش بانها صدای سوت مخصوصی تولید میکند. ماده این حشرات درون پوست درخت تخم میگذارند سیر سیرک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیزم
تصویر زیزم
آوای پری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازیز
تصویر ازیز
جوش آمدن دیگ وبلند شدن صدایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزیز
تصویر عزیز
(پسرانه)
گرامی، محبوب، گرانمایه، محترم، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عزیز
تصویر عزیز
گرامی، نازنین، گرانمایه، مهربان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حزیز
تصویر حزیز
کوشا مرد، زمین پر سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزیز
تصویر عزیز
شریف، گرامی، گران مایه، ارجمند، بزرگوار،
لقب هر یک از فرمانروایان مصر یا بزرگترین صاحب منصب دربار فرعون،
خویشاوند بسیار نزدیک، آنچه به سختی به دست می آید، کمیاب، نیرومند، قوی، در تصوف پیر،
از نام های خداوند
عزیز داشتن: گرامی داشتن، ارجمند داشتن
عزیز کردن: گرامی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزیز
تصویر عزیز
شریف و بزرگوار و با عزت، منیع، گران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزیز
تصویر لزیز
هوشمند، دانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نزیز
تصویر نزیز
خواهان، ورنمند (شهوتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازیز
تصویر ازیز
به جوش آمدن، غلغل، صدای جوشیدن دیگ، بانگ رعد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عزیز
تصویر عزیز
((عَ))
گرامی، محبوب، ارجمند، بزرگوار، کمیاب، نادر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عزیز
تصویر عزیز
Adored, Dear
دیکشنری فارسی به انگلیسی
обожаемый , дорогой
دیکشنری فارسی به روسی
улюблений , дорогий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
पूजनीय , प्रिय
دیکشنری فارسی به هندی
محبوبٌ , عزيزٌ
دیکشنری فارسی به عربی
존경받는 , 친한
دیکشنری فارسی به کره ای
נערץ , יקר
دیکشنری فارسی به عبری
被爱戴的 , 亲爱的
دیکشنری فارسی به چینی
敬愛された , 親愛な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
anayependwa, mpendwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
เป็นที่รัก , ที่รัก
دیکشنری فارسی به تایلندی
محبوب , عزیز
دیکشنری فارسی به اردو
প্রিয় , প্রিয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زیزیات
تصویر زیزیات
زنجرگان
فرهنگ لغت هوشیار