- زیدر(دَ)
از اینجا. مخفف ازیدر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
چنین گفت کای کردگارا مرا
رهائی نخواهد بدن زیدرا.
فردوسی (یادداشت ایضاً).
بدینجات از بد نگهبان بود
چو زیدر شدی توشۀ جان بود.
اسدی (یادداشت ایضاً).
ببین و بدان کز کجا آمدی
کجا رفت باید چو زیدر شوی.
اسدی.
رجوع به ایدر شود
چنین گفت کای کردگارا مرا
رهائی نخواهد بدن زیدرا.
فردوسی (یادداشت ایضاً).
بدینجات از بد نگهبان بود
چو زیدر شدی توشۀ جان بود.
اسدی (یادداشت ایضاً).
ببین و بدان کز کجا آمدی
کجا رفت باید چو زیدر شوی.
اسدی.
رجوع به ایدر شود
