جدول جو
جدول جو

معنی زیباجوب - جستجوی لغت در جدول جو

زیباجوب
دهی از دهستان دینور است که در بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان واقع است و 410 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیبارو
تصویر زیبارو
خوب رو، خوب صورت، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
(رَ وِ)
نیکورفتار. خوشرفتار:
از درونسو آشنا و از برون بیگانه وش
اینچنین زیباروش کم می بود اندر جهان.
(انیس الطالبین بخاری نسخۀ خطی کتاب خانه سازمان ص 43)
لغت نامه دهخدا
خوشخو، (آنندراج)، کسی که دارای طبیعت و خوی خوش باشد، (ناظم الاطباء) :
هر آنچه بر سر آزادگان رود، زیباست
علی الخصوص که از دست یار زیباخو،
سعدی
لغت نامه دهخدا
(وی ی)
زیبی. توصیف یک نوع هندوانۀ عالی که از روستای ’الزیب’ که میان ’جفه’ و ’حیفا’ واقع است حاصل آید. (از دزی ج 1 ص 616)
لغت نامه دهخدا
زیباروی، خوشروی و خوب صورت، (ناظم الاطباء)، خوبروی، (آنندراج) :
زیبارویی بدین نکویی
و آنگاه بدین برهنه رویی،
نظامی،
مهر آن دختران زیباروی
در دلش جای کرد موی بموی،
نظامی،
جوانی دید زیباروی بر در
نمودار جهانداریش در سر،
نظامی،
از این سروبالایی کش خرامی زیباروی، (سندبادنامه ص 212)
لغت نامه دهخدا
نوعی از طعام، (غیاث)
لغت نامه دهخدا
جمیل، خوشگل، زیبا، قشنگ، نیک منظر، وجیه
متضاد: زشت رو
فرهنگ واژه مترادف متضاد