- زکور
- ژگور، بخیل، خسیس، ناکس، سفله، دزد
معنی زکور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خدمت کار
صبح کردن، بامداد رفتن
زیور، آذین
یاد گیر، با حافظه، نیکو بیاد دارنده پسران، مردان
آرایش
مردها
نوشته، کتاب، کتاب داوود پیغمبر
خلاصه چیزی و پاره ای از مال که جهت تطهیر و پاکیزگی و نماز و برکت از مال خارج کنند
پر کوهگی دریا، پر آبی رودبار، پر کردن، چوش آمدن دیگ، گوالیدن گیاه، شکوفه بر آوردن گیاه، زیب دادن روییده به هم پیچیده گیاه
گوجه وحشی، زالزالک
جمع زر، دگمه ها گویک های گریبان
سفله و دون همت باشد، فرومایه، پست، خسیس
بمعنی زینت و آرایش باشد و آنچه بدان زینت و آرایش کنند، بزک، پیرایه
روشن شدن چراغ، درخشیدن ماه، درخشیدن رخسار
دامن بر چیدن، بر زمین افتادن، چکیدن
افتادن باد
مردی بسیارشکر و سپاس کننده، ثنا کننده
ژگور، بخیل، خسیس، ناکس، سفله، دزد، برای مثال چرخ فلک هرگز پیدا نکرد / چون تو یکی سفلۀ دون و ژکور (رودکی - ۵۰۲)
بامداد کردن، پگاه برخاستن، بامداد رفتن
بسیار سپاسگزار و شکر کننده، پاداش دهنده، عطاکنندۀ ثواب جزیل برای عمل قلیل، از صفات باری تعالی
هر چیزی که با آن چیز دیگر را بیارایند، زینت، آرایش، پیرایه
زور، قوه، قدرت، یارا، توانایی
خادم، خدمتکار، چاکر، پرستار،برای مثال جگرتشنگانند و بی توشگان / که بیچارگانند و بی زاوران (رودکی - ۵۴۳)
خادم، خدمتکار، چاکر، پرستار،
کتاب آسمانی داوود (از انبیا و پادشاهان بنی اسرائیل)، مزامیر
از ساخته های فارسی گویان اندیشه مند مینیتار بسیار اندیشه با فکر متفکر توضیح فکور از کلمات ساختگی است و در کتب لغت (عرب) به جای آن فکیر بکسر فاء و کاف مشدد و فکیر مانند صیقل را ذکر کرده اند
پالان شتر پر فریب
زهره، ناهید