- زک
- سخن زیر لب بیماری، لاغر سست کبوک جوجه کبوک (فاخته) راگ زاج
معنی زک - جستجوی لغت در جدول جو
- زک
- سخن گفتن زیر لب از روی خشم و دلتنگی، با خود حرف زدن از سر قهر و غضب، غر و لند کردن، ژکیدن، رکیدن، زکیدن، لند لند کردن، لندیدن، غر غر کردن، دندیدن، دندش
- زک ((زَ))
- سخنی که از روی خشم در زیر لب گویند
- زک
- زاج، جسمی معدنی بلوری شکل و به رنگهای سفید، سبز، سیاه و کبود با خاصیت قبض شدید که در آب حل می شود و در طب و صنعت به کار می رود، زاگ، زاک، زاغ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
آنکه خداوند او را ذکر می کند، نام یکی از آخرین پیامبران عهد قدیم، نام دانشمند و شیمیدان بزرگ ایرانی که کاشف الکل است، زکریای رازی
سرماخوردگی
هشت یک
زمین برومند و پاک، مونث زکی
زیرک هشیار
از روی خشم سخن گفتن
خسته و آزرده و رنجیده
پاکیزه، پاک از فساد، طیب، طاهر
خشم، اندوه زینه جنگ افزار
خلاصه چیزی و پاره ای از مال که جهت تطهیر و پاکیزگی و نماز و برکت از مال خارج کنند
کاسه سفالی
کاسه سفالین
جمع زکین، زیرکان تیرهوشان
تیزهوش زیرک
لذت و طعم زمخت را گویند
نام پیغامبری علیه السلام است
خیکچه
زه (نطفه)
فطریه ایست که در آخر رمضان و در شب عید فطر مستحقان را دهند
چیتک (برگزده چیزی) آفریکانیدن (برکت یافتن)، گوالیدن، فزونیدن، نیکی کردن، پاکی پاکیزگی، ده یک (ذبیح بهروز زکوه را تازی گشته ده یک پارسی می داند)
پارسائی و پاکی و عصمت و خلوص و صفا و حقیقت
زیرکی هشیاری، پیش بینی درست
کسی که خود به خود سخن گوید
شجانیده چاییده
شجانیدن
بیماری سر و دماغ که بواسطه ورم تجاویف بینی عارض شود، سرما خوردگی
خیره سر ستیزه کار لجوج
خلاصه چیزی برگزیده شیئی، آنچه به حکم شرع درویش و مستحق را دهند و این کار بر مسلمانان فرض است و زکات بر میوه هایی که برای خوردن عمل آورده باشند و بر میوه های دیگر (نظیر انگور و خرما) شتر گاو بز گوسفند و حیوانات اهلی و زر و سیم و مال التجاره تعلق میگیرد و زکات هر یک از آنها را نصابی است. مال الزکات به حکم آیه 60 از سوره 9 قران مخصوص طبقات معینی از مردم است (بر خلاف فیء و غنیمت زکات شامل حال خاندان رسول نمیشود)، جمع زکوات. توضیح: رسم الخط صحیح آن در عربی زکاه است و در رسم الخط قرانی زکوه ولی به شیوه نویسندگان ایرانی زکات صحیح است. قیاس کنید با حیات مشکلات