جدول جو
جدول جو

معنی زولاطا - جستجوی لغت در جدول جو

زولاطا
زلطه، زولطه، زولطو، زولوطه، ازلوط، زلط، ظلظ، ایزلوط، ایزولطه، قطعه ای از مس یا معدنی برابر با سی پاره و آن در ترکیه رواج داشت و در ابتدای پیدایش هشتاد پاره بود آنگاه به سه چهارم قرش صحیح یا صاغ رسید و در سوریه ولبنان رایج بود ... رجوع به نقودالعربیه ص 176 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زولانه
تصویر زولانه
زاولانه، بندی آهنی که بر گردن یا دست و پای زندانیان می بستند، حلقه و زنجیری که به پای اسب و استر می بستند، بخو، گیسوی پیچیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مولانا
تصویر مولانا
عنوانی احترام آمیز برای افراد بزرگ، مولای ما، صاحب و آقای ما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زوایا
تصویر زوایا
زاویه ها، فضاهای میان دو خط یا دو سطح متقاطع، کنایه از طرزهای نگرش به چیزی، دیدگاه ها، کنج ها، گوشه ها، عبادتگاههای زاهدان و صوفیان، خانقاه ها، محل های زندگی، خانه ها، کنایه از آشیانه های پرنده، جمع واژۀ زاویه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
خواجۀ ما. آقای ما. (یادداشت مؤلف). صاحب وآقای ما، و این کلمه را بیشتر در القاب مردم فاضل وبزرگ به کار می برده اند چنانکه در لقب خلفای فاطمیین مصر. رجوع به ابن خلکان (ج 1 ص 82) و خطط مقریزی (ج 3 ص 84) و اسامه (ص 15) شود. (از یادداشتهای مرحوم قزوینی ج 7 ص 163) : حق سبحانه و تعالی ایام عمر مولانا صاحب الجلیل... کشیده گرداناد... فضائل و کمالات مولانا صاحب الجلیل کافی الکفاه... نه چندان... که حصر وعد آن توان کرد، چه مولانا مشارالیه... در فنون آداب و... عدیم النظیر و... است. (ترجمه تاریخ قم ص 4)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
مواطاه. مواطات. وطاء. مواطاه. سازش. موافقت. سازواری. سازگاری. قرارداد. قول وقرار. ساخت و پاخت. باهم ساختگی: کس را شبهت نماند که گریختن از سمرقند از سر مواطایی بود. (ترجمه تاریخ یمینی، نسخۀ خطی کتاب خانه لغتنامۀ دهخدا). وی کس فرستاد و برسبیل مواطا اشارت کرد که مدت مقام اجابت در این ولایت امتداد یافت. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی). ابوعلی را معلوم شد که سابقۀ مواطائی رفته است و تخصیص فایق بدان کرامات قصد و حصد اوست. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی). و رجوع به مواطات و مواطاه شود.
- مواطا بستن، قرارداد بستن. عهدنامه امضا کردن. قرار گذاشتن. بهم ساختن. با هم موافقت کردن: و همه را سمح القیاد و طوع العنان یافتند. و با یکدیگر مواطا بستند. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
جمع واژۀ ولیّه، و آن توشه ای است که زن جهت مهمانی فرودآینده مهیا کند. (از منتهی الارب) ، پشماگند یا آنچه زیر پشماگند گسترند. (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به ولیه شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
جمع واژۀ زاویه. کنج ها. گوشه ها. بیغوله ها. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گوشه ها. جمع واژۀ زاویه. (غیاث) (آنندراج) (از فرهنگ فارسی معین) : آنرا اصول و فروع وزوایا نهاده. (کلیله و دمنه). رجوع به زاویه شود
لغت نامه دهخدا
موضعی است به خراسان، (منتهی الارب)، نام جایی به خراسان، (صاغانی، یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
جد ابومحمد حسن بن ابراهیم بن حسین لیثی مصری، رجوع به ابن زولاق و حسن بن ابراهیم و ابن خلکان ج 1 و الانساب سمعانی و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(تَ مَ مُ)
درگشتن و دور گردیدن از جای، مایل گردیدن آفتاب از میانۀ آسمان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به زوال شود
لغت نامه دهخدا
قریه ای است در سه فرسخی مرو، (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مُو)
جلال الدین محمد مولوی. لقب جلال الدین محمد بلخی رومی است. چون مطلق گویند مراد جلال الدین مولوی مؤلف مثنوی است. (یادداشت مؤلف). رجوع به مولوی شود:
دویی بگذار و در یک جلد کن جمع
همه اقوال مولانا و عطار.
قاسم انوار.
از گفتۀ مولانا مدهوش شدم صائب
این ساغر روحانی صهبای دگر دارد.
صائب تبریزی
لغت نامه دهخدا
(زُ)
دهی از دهستان قلعۀ نو است که در بخش کلات شهرستان قوچان واقع است و 575 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
منسوب است به زولاب، رجوع به مادۀ قبل و بعد شود
لغت نامه دهخدا
منسوب است به زولاق که نام جد حسن بن علی بن زولاق مصری است، (از لباب الانساب ج 1 ص 513)، رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(زَ / زُو نَ / نِ)
بمعنی زاولانه است و آن آهنی باشد که بر پای گنه کاران نهند و بر پای ستوران نیز کنند و به ترکی ’بخاو’ گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). همان زاولانه که بر پای مجرمان نهند. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به زاولانه و زورانه شود
لغت نامه دهخدا
زلوبیا، زلابیه، شیرینیی است که از آمیختن ماست کیسه انداخته (آب گرفته) با نشاسته و ریختن این آمیخته در روغن کنجد داغ بوسیلۀ قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیرۀ شکر درست کنند، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به زلوبیا شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان باراندوز چای بخش حومه شهرستان ارومیه، واقع در 28هزارگزی جنوب خاوری ارومیه، آب آن از چشمه و قنات است، سکنۀ آن 317 تن، راه آن اتومبیل رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زُ)
امیل (1840- 1902 میلادی). رمان نویس و روزنامه نگار فرانسوی و بارزترین نمایندۀ مکتب ’ناتورالیسم’ فرانسه بشمار می آید. او فرزند یک مهندس ایتالیایی بود و سالهای 1860 تا 1862 را در منتهای تنگدستی گذرانید. سپس در کتابفروشی ’هاشت’ به بسته بندی کتاب مشغول شده و اوقات فراغت را صرف نویسندگی می کرد. با انتشارقصه هایی برای نینون (1864) و اعتراف کلود (1865) مورد توجه قرار گرفت. سپس دعای یک مرده (1866) و اسرارمارسی (1867) و ترزراکن (1867) و مادلن فرا (1868) را منتشر کرد. از سال 1871 تا 1893 تحت عنوان عمومی ’له روگون - ماکار’ بیست رمان از جمله ’نانا’ را منتشر نمود. از آثار دیگرش مجموعۀ سوسیالیستی ’اناجیل اربعه’ است که از آنها باروری، کار و حقیقت را به اتمام رسانید. زولا تحت تأثیر بالزاک، ستندال، گ. فلوبر، و ا. آ. تن، قرار داشت و معتقد بود ابتکار واقعی هنری از این راه حاصل می شود که شخص سنتها را به یک سو نهد و بکلی تابع زندگی زمان خود باشد و نیز اعتقاد راسخ داشت که روش علمی بهترین روش نزدیک شدن به حقیقت است... برای ساختن تصویر دقیق زندگی عصر خود توصیف جزئیات را به سرحد کمال میرساند و در این راه هیچ چیز هر قدر هم کثیف باشد او را متوقف نمی کرد. زولا به اصلاحات اجتماعی علاقۀ تام داشت، با کاتولیکها سخت ضدیت می کرد... بارزترین اقدام وی شرکت در قضیۀ دریفوس بود و در 13 ژانویۀ 1898 با نشر مقالۀ ’من متهم می کنم’ بدفاع از دریفوس برخاست و خلافهایی را که در محاکمۀ دریفوس روی داده بود اشاره کرد. این مقاله عملاً دولت را مجبور به تجدید محاکمۀ دریفوس کرد و درفوریۀ 1898 زولا بعنوان تهمت زدن محکوم به حبس و جریمه شد ولی دیوان کشور در دوم آوریل همان سال آن رأی را نقض کرد و محاکمۀ تازه ای مقرر شد ولی زولا در محاکمه شرکت نکرد... عاقبت در پاریس به سبب گاز بخاری در اطاقش خفه گردید... (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
شیرینی است از آمیختن ماست کیسه انداخته با نشاسته و ریختن این آمیخته در روغن کنجد داغ بوسیله قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیره شکر درست کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوایا
تصویر زوایا
کنج ها، بیغوله ها، گوشه ها
فرهنگ لغت هوشیار
مولانا در ترکی بر گرفته از مولی: سرور ما راهبر ما پاژ نام برخی از هست شناسان ایرانی به ویژه جلال الدین محمد بلخی مولای ما. توضیح در عنوان خلفای فاطمی مصر. ایمه و عرفا بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
بندی آهنین که بر گردن و دست و پای ستوران یا زندانیان بندند بخاو بخو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوایا
تصویر زوایا
((زَ))
جمع زاویه، گوشه ها
فرهنگ فارسی معین
نوعی شیرینی است که برای تهیه آن نشاسته و ماست را مخلوط کنند و سپس در شربت، شکر، آب و گلاب قرار می دهند
فرهنگ فارسی معین
به گفته منوچهر مطیعی تهرانی شیرینی ها جمله در خواب سخن های خوش و مال و منفعت هستند و همگی به غیر از شکلات تعبیری یکسان دارند. خواه این شیرینی سوهان، خواه زولبیا و بامیه باشد. البته بایستی به مواد تشکیل دهنده این شیرینی ها برای تعابیر خواب دقت بیشتری انجام داد. به طور مثال برای تهیه زولبیا از موادی مانند نشاسته، گلاب، زعفران و... استفاده می شود.
طبق گفته محمد بن سیرین خوردن گلاب دلیل بر غم بود حال بایست دقت کرد که آیا زولبیا به طور کامل مزه و عطر گلاب را به خود گرفته است یا خیر؟
جابر مغربی تأثیر زعفران را بر تعبیر خواب زولبیا این گونه بیان می کند. اگر بیند زولبیا بی زعفران می خورد، دلیل که مال یابد. اگر زولبیا با زعفران می خورد، دلیل که بیمار شود.
تعبیر خواب زولبیا
ابن سیرین: درخواب، دلیل است بر جهد و کوشش بیرون از اندازه و یافتن مال بسیار و نزهت و شادی. اگر بیند زولبیا داشت یا کسی بدو داد و می خورد، دلیل که به قدر آن وی را مال و نعمت حاصل شود. اگر بیند که اندک زولبیا در دهان نهاد، دلیل که از کسی سخن خوش و لطیف شنود.
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: دیدن زولبیا در خواب بیانگر پیچیدگی کار است اما نه چندان زیاد.
تعبیر خواب خریدن و خوردن زولبیا
مطیعی تهرانی: اگر ببینید که زولبیا خریده اید یا کسی به شما داده یا دارید می خورید کارتان موقتاً گره می خورد اما زود رفع می شود. خوردن زولبیا نیز همین تعبیر را دارد
فرهنگ جامع تعبیر خواب