جدول جو
جدول جو

معنی زودعفو - جستجوی لغت در جدول جو

زودعفو(عَفْوْ)
آنکه گناهکار را زود بخشد. زودبخشاینده. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ دَ / دِ)
مرادف تیزرو. (آنندراج). زودرونده. تندرو. سریعالحرکه. (فرهنگ فارسی معین). سریعالحرکه و شتابان و بادپا. (ناظم الاطباء). سبک رو. تندرو. تیزرو. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ستاره اندر مستقیمی زودرو باشد. (التفهیم بیرونی).
دل او وقت عطا دادن بحریست فراخ
که مه زودرو اندر طلب معبر اوست.
فرخی.
زودرو عزم او فراز و نشیب
تیزبین حزم او سپید و سیاه.
ابوالفرج رونی.
زودرو و زودنشین شد غبار
زان به یکی جای ندارد قرار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از زود عفو
تصویر زود عفو
آنکه گناهکار را زود بخشد زود بخشاینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زود رو
تصویر زود رو
تند رو سریع الحرکه
فرهنگ لغت هوشیار