بوی بد چون بوی گوشت درندگان یا ماهی های دریایی مانده. بوی ریم. بوی چربش. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). از زهومه عربی. (فرهنگ فارسی معین) : من اینجا دیر ماندم خوار گشتم عزیز از ماندن دایم شود خوار چو آب اندر شمر بسیار ماند زهومت گیرد از آرام بسیار. دقیقی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زهمت و زهمه و زهومه و مادۀ بعد شود
بوی بد چون بوی گوشت درندگان یا ماهی های دریایی مانده. بوی ریم. بوی چربش. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). از زهومه عربی. (فرهنگ فارسی معین) : من اینجا دیر ماندم خوار گشتم عزیز از ماندن دایم شود خوار چو آب اندر شمر بسیار ماند زهومت گیرد از آرام بسیار. دقیقی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زهمت و زهمه و زهومه و مادۀ بعد شود
که رائحه نامطبوعه دارد. بدبوی: گوشت بط و مرغابی، غلیظ باشند و هر دو بسیارفضول و زهومت ناک باشند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و اندر ساحل زنگستان عنبریست سیاه و زهومت ناک. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت ایضاً). رجوع به مادۀ قبل شود
که رائحه نامطبوعه دارد. بدبوی: گوشت بط و مرغابی، غلیظ باشند و هر دو بسیارفضول و زهومت ناک باشند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و اندر ساحل زنگستان عنبریست سیاه و زهومت ناک. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت ایضاً). رجوع به مادۀ قبل شود