- زهریه
- گلدان
معنی زهریه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرهامیان گروهی که جهان و پرهام را دیرین (قدیم) می دانند
خرامان راه رفتن
مونث زهدی جمع زهدیات
سرماهی، ماهیانه، مقرری که هر ماه یکبار پرداخت شود
هزینۀ استفاده از خدمات یک مؤسسه برای یک دورۀ معیّن، اجرت و حقوق ماهیانه
درتازی دیده نشد زور زورکی مونث قهری. یا قوه قهریه. زور قدرت: کاتیلینا مصمم بود در صورت لزوم با قوه قهریه حکومت را به دست آرد
آنچه داماد به عروس بدهد برای نکاح، شیربها
((مَ یُِ))
فرهنگ فارسی معین
مقدار مال یا وجهی است که به هنگام ازدواج یا پس از آن شوهر در عوض تمتع به زن می دهد و باید مقدار آن معلوم باشد، مهر، کابین
Tuition
плата за обучение
Studiengebühren
плата за навчання
czesne
mensalidade
retta scolastica
matrícula
frais de scolarité
collegegeld
ट्यूशन
biaya kuliah
رسومٌ دراسيّةٌ
שְׂכַר לִימּוּדִים
öğrenim ücreti
ada ya masomo
ค่าเล่าเรียน
টিউশন ফি
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
سیاره ونوس، نماد نوازندگی و خنیاگری، نام سیاره ای در منظومه شمسی که از درخشنده ترین اجرام آسمانی است