- زهادت
- زاهد شدن، پارسائی کردن
معنی زهادت - جستجوی لغت در جدول جو
- زهادت
- زاهد شدن، پارسایی کردن، زهد ورزیدن، بی اعتنایی به دنیا، پرهیزکاری، پارسایی، اعراض از چیزی و بی اعتنایی به آن
- زهادت ((زَ دَ))
- زهد ورزیدن، رغبت نکردن به دنیا، بی میلی به جهان، پرهیزگاری، پارسایی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جانباختگی، گواهی
نازکی
نمو کردن، افزونی، افزون شده جمع زیادات زیائد، افزون بیش:) بجان فرخ روز که آنچه گفتم در حق تو بکنم و زیادت از این (سمک عیار)، چندان:) (محمود)، . . با هیچکس از ایشان (بندگان) میل و محبتی ندارد چنانکه با ایاز که زیادت حسنی ندارد (گلستان)، نام بازیی است از هفت بازی نرد
پارسایی پرهیزگاری، رویگردانی
گواهی دادن، کشته شدن در راه خدا
افزون شدن، بسیار شدن، افزونی، فزونی، افزون شده، افزون
گواهی دادن، در فقه و حقوق بیان کردن آنچه به چشم دیده شده در نزد حاکم و قاضی، در فقه گواهی دادن به یگانگی خدا، شهید شدن، کشته شدن در راه خدا
Martyrdom
мученичество
Märtyrertum
мучеництво
męczeństwo
martírio
martirio
martirio
martyre
martelaarschap
शहादत
syahid
شهادةٌ
מַעֲרוֹת שׁוּקֵי
şehitlik
shahada
ความเป็นมรณะ
শহাদত
شہادت
پارسایان، زاهدان