جدول جو
جدول جو

معنی زهادت

زهادت((زَ دَ))
زهد ورزیدن، رغبت نکردن به دنیا، بی میلی به جهان، پرهیزگاری، پارسایی
تصویری از زهادت
تصویر زهادت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زهادت

زهادت

زهادت
زاهد شدن، پارسایی کردن، زهد ورزیدن، بی اعتنایی به دنیا، پرهیزکاری، پارسایی، اعراض از چیزی و بی اعتنایی به آن
زهادت
فرهنگ فارسی عمید

زهادت

زهادت
زهاده. زهد ورزیدن. رغبت نکردن به دنیا. (فرهنگ فارسی معین). پرهیزگاری و رغبت نکردن به دنیا. (غیاث). پرهیزگاری و عدم رغبت به دنیا. (ناظم الاطباء). ترک دنیا. پارسا شدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). صاحب منتهی الارب پس از معنی زهادت افزاید: ’یا زهادت در امور دنیاست و زهد در امور دین’. رجوع به زهاده شود
لغت نامه دهخدا

زیادت

زیادت
نمو کردن، افزونی، افزون شده جمع زیادات زیائد، افزون بیش:) بجان فرخ روز که آنچه گفتم در حق تو بکنم و زیادت از این (سمک عیار)، چندان:) (محمود)، . . با هیچکس از ایشان (بندگان) میل و محبتی ندارد چنانکه با ایاز که زیادت حسنی ندارد (گلستان)، نام بازیی است از هفت بازی نرد
فرهنگ لغت هوشیار

زیادت

زیادت
افزون شدن، بسیار شدن، افزونی، فزونی، افزون شده، افزون
زیادت
فرهنگ فارسی عمید