- زنندگی
- زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
معنی زنندگی - جستجوی لغت در جدول جو
- زنندگی ((زَ نَ دَ یا دِ))
- زشتی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوندگی به نشاط، خرامندگی
حالت و کیفیت کننده، فاعلیت
کننده بودن
زندگانی یا زندگی نهانی حیات خفی
жизнь
Leben
生命的 , 生活
leven
kehidupan, hidup
حياةٌ
생명 , 삶
חיים , חיים , חַיִּים
生命 , 生活
hayat, yaşam
maisha
زندگی , زندگی
اکتفا، قناعت، کفایت
شباهت، تشابه
تیزی، برش، عمل برنده
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری
بینایی بیننده بودن، وقوف ادراک، عاقبت اندیشی
کیفیت و حالت آگنده