جدول جو
جدول جو

معنی زندان - جستجوی لغت در جدول جو

زندان
محبس، حبس، قفس
تصویری از زندان
تصویر زندان
فرهنگ واژه فارسی سره
زندان
محبس، خانه و حبس و سجن، جایی که متهمان و محکومان را در آن نگاهدارند
فرهنگ لغت هوشیار
زندان
جایی که محکومان و تبهکاران را در آنجا نگه می دارند، محبس، بندیخانه
تصویری از زندان
تصویر زندان
فرهنگ فارسی عمید
زندان
((زِ))
جایی برای نگهداری گناهکاران
تصویری از زندان
تصویر زندان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زندانی
تصویر زندانی
محبوس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
کسی که در محبس باشد آنکه در زندان و از آزادی محروم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
کسی که در زندان به سر می برد، محبوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
کسی که در محبس باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
Prisoner
دیکشنری فارسی به انگلیسی
заключённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیدان
تصویر زیدان
(پسرانه)
نام نویسنده ای عرب، او نخستین نویسنده عرب است که به سبک نویسندگان اروپایی مطالب علمی وتاریخی اسلامی را به صورت رمان منتشر کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خندان
تصویر خندان
بشاش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زهدان
تصویر زهدان
رحم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زنگان
تصویر زنگان
زنجان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زندیان
تصویر زندیان
زندیه
فرهنگ واژه فارسی سره