- زنار
- کمربند یکه مسیحیان ذمی بحکم مسلمانان بر کمر میبسته اند تا از مسلمانان باز شناخته شوند
معنی زنار - جستجوی لغت در جدول جو
- زنار ((زُ نّ))
- رشته ای که مسیحیان به وسیله آن صلیب را به گردن آویزند، کستی، شالی که زردشتیان به کمر بندند
- زنار
- کمربندی که مسیحیان ذمی به حکم مسلمانان بر کمر می بسته اند تا از مسلمانان بازشناخته شوند، نوار یا گردن بندی که مسیحیان با صلیب کوچکی به گردن خود آویزان می کردند، کستی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آلت تناسلی، آلات تناسلی
امنیت، امان
اکسید
نسوان
لاغر، ضعیف
پر و لبریز
ترایمان خونی
شیر بیشه خرده ریزه، چابک، زود پاسخ (حاضر جواب) آلتی چوبین به شکل مکعب مستطیل که سطح فوقانی آن باز است و در آن خاک خشت و مانند آن کنند و از جایی به جای دیگر برند زنبه، مشکی که بر دو سر آن دو چوب تعبیه کنند و بدان آب کشند. آن باشد که کسی دهان خود را پر باد کند و دیگری چنان دستی بر آن بزند که آن باد با صدا از دهان او بجهد زنبغل
مگس گوشتخوار، انجیره از درختان
سایه کوتاه
نکوهنده، آستانک (بلا) پتیاره
گلوبند گردن آویز، ایستار افسار گونه ای از زرفین و ریسمان که هنگام سرکشی ستور آن را کشند
انبوهی کردن
دمچه، ژند، (چخماق تفنگ)
جگر آکند چرب روده
زیارت کردن کسی را
امان و مهلت، پناه و امان
روناس
سختی و محنت
نی زن آواز شتر مرغ نای زن نی نواز. بانگ شتر مرغ
تیزهوش دوراندیش
زنگ فلزات آیینه و جز آن اکسید مس، نامی است که به انواع مختلف استات مس به سبب رنگ سبز آنها داده اند. یا زنگار معدنی زاج سبز
پارسی تازی گشته زنجره زنجیره سپیدی که برناخن نوجوانان برآید
پارسی تازی گشته زنگار زنگ فلزات آیینه و جز آن اکسید مس، نامی است که به انواع مختلف استات مس به سبب رنگ سبز آنها داده اند. یا زنگار معدنی زاج سبز
لبیشه لباشه ریسمانی بر سر چوبی که با آن دهان ستور بندند تا ناآرامی نکند
زیر شکم، شرمگاه
نام درخت معروف و مشهور که شعراء برگ آنرا بکف دست پنجه گشاده تشبیه کرده اند و عمر درخت بهزار سال میرسد