جدول جو
جدول جو

معنی زناتی - جستجوی لغت در جدول جو

زناتی(زِ)
شیخ محمد. او راست: کتاب الفصل فی اصول الرمل تنجیم. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
آب بینی مانندی که از بینی شتر آید. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
ابن محمد بن عبدالرحمن بن ابراهیم بن موسی بن ابی العافیۀ مکناسی زناتی، مشهور به ابن ابی العافیه (وفات 462 هجری قمری) یکی از امیرانی است که رهبری طائفۀ زنات را در شهر فاس هنگامی که لشکر مرابطین لمتونیین به سال 460 هجری قمری به آنجا هجوم کردند به عهده داشت. وی معنصر بن معز زناتی را امیرلشکر در آن جنگ کرد و معنصر در یکی از جنگهائی که با مرابطین داشت مفقود شد. قاسم خود به جای او به سرکردگی لشکر رفت و با همه سپاه خود از شهر فاس بیرون شد. مرابطان شکست خوردند و یوسف بن تاشفین که رئیس آنان و از معرکۀ جنگ دور بود بار دیگر حمله کرد و فاس را به سختی محاصره نمود و با قهر و غلبه به سال 462هجری قمری به فاس وارد شد و افراد خاندان مغراوه و بنی یفرن و مکناسه را کشت. رجوع به جذوه الاقتباس ص 343 واعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 16 و نیز ابن ابی العافیه شود
لغت نامه دهخدا
زناتی بک (شیخ...). ناظر مدرسه القبه الخدیویه و مدرسه العذبه المتمدنه. او راست: الدین القویم برسم المدارس الخصوصیه للحضره الفخیمه الخدیویه. مطبوع مطبعهالاّداب 1316 هجری قمری والصراط المستقیم فی تفسیر القرآن الکریم یشتمل علی تفسیر آیات من القرآن الکریم مما یتعلق بالاعتقادات والعادات و مکارم الاخلاق والاّداب. طبع بولاق 1319 هجری قمری و الطریقه الجدیده فی الهجاء والتمرین والمطالعه برسم المدارس الخصوصیه للحضرهالفخیمه الخدیویه دوجزء طبع بولاق 1315 و الهدایهالی الصراطالمستقیم طبع مصر 1319 و 1320. (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِلْ لاه)
الزناتی، او راست: لباب فی علم التراب، و رساله فی الرمل
لغت نامه دهخدا
بلند شده و آماس کرده و بلند برآمده، (ناظم الاطباء)، بلند برآینده و بلند، (آنندراج) (منتهی الارب)، برجسته، برآمده، غنبیده، ورغلنبیده، (یادداشت مؤلف)، الناتی ٔ: اسم فاعل، یقال ’الکعب عظم ناتی’ و کل شی ٔ ارتفع من بیت و غیره فهو ناتی، و یجوز تخفیف الفعل فیقال نات ’کغاز’، (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شاعر ترکیۀ عثمانی در عهد شروع تحول در ادبیات کلاسیک ترکیه (1471- 1546 میلادی) بوده است. این شاعر در استانبول میزیسته و محفلش مرکز اجتماع شعرا و ادبا بوده است. خیالی، یحیی، باقی (شعراءمعروف ترکیۀ عثمانی از ملازمین محفل وی بوده اند. زاتی دیوان شعری دارد که حاکی از قریحه و مقام بلند شعری او است. (ملحقات المنجد تألیف اب فردیناند)
لغت نامه دهخدا
(زَ نی ی)
رجل زنانی، مرد کافی و پسند ذات خود را. (منتهی الارب). مرد کافی که خود را پسند نماید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ وی ی)
منسوب به زنا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زنوی. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به زنا و زنوی شود
لغت نامه دهخدا
(زَ ئی ی)
زناکار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زِ تَ)
قبیله ای است به مغرب و از آن قبیله است زناتی منجم. (منتهی الارب). یکی از قبایل بربر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). قبیلۀ بزرگی در مغرب بوده است. رجوع به المسالک و الممالک. (صوره الارض). ابن حوقل ص 106، کامل ابن اثیر ج 9 ص 141، 147، 157 و صبح الاعشی ج 2 ص 362 شود
لغت نامه دهخدا
زیاری. گویا یکی از اجزاء ساز اسب است یا زینتی است اسب را:
خواهد ز من زناری و از حلقۀ لجام
تا گوشۀ زناری زنار پالهنگ ؟
سوزنی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن محمد بن عبدالله بن برزال زناتی، ملقب به المستظهر. دومین تن از ملوک بنی برزال در قرمونه و توابع آن در اندلس. وی به سال 434 ه. ق. والی آنجا گشت و پس از 25 سال حکومت از المعتضد بن عباد شکست خورد و به اشبیلیه گریخت و به سال 459 ه. ق. درآنجا درگذشت. (از الاعلام زرکلی از البیان المغرب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زنانی
تصویر زنانی
خودپسند: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناتی
تصویر ناتی
بر آینده، بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناتی
تصویر مناتی
منسوب به منات: (یک جفت دستبند سه مناتی و سینه ریز ده مناتی) (شام. 72)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنابی
تصویر زنابی
نیش کژدم
فرهنگ لغت هوشیار