زن بدکار که پیر شده باشد و زن های دیگر را به فحشا و بی عفتی وادار کند، برای مثال به خود گفتم عجب نبود که نفرت / کنند از صحبت لنبان لبیبان (نزاری - لغت نامه - لنبان)
زن بدکار که پیر شده باشد و زن های دیگر را به فحشا و بی عفتی وادار کند، برای مِثال به خود گفتم عجب نَبْوَد که نفرت / کنند از صحبت لنبان لبیبان (نزاری - لغت نامه - لنبان)
نباتی است که در بلاد ری به تابستان می کارند و در اول زمستان می روید بسیار گرم و تند و مصدع و موجب حرارت بدن است به مرتبه ای که خورندۀ آن از هوای سرد متألم نخواهد شد. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن شود
نباتی است که در بلاد ری به تابستان می کارند و در اول زمستان می روید بسیار گرم و تند و مصدع و موجب حرارت بدن است به مرتبه ای که خورندۀ آن از هوای سرد متألم نخواهد شد. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن شود
زنی را گویند که از قحبگی و فاحشگی گذشته به قیادت و قوادگی مشغول باشد. یعنی کنیزها و دخترخانها به هم رساند و به قحبگی اندازد. (برهان). صاحب آنندراج گوید: لنبان ترکیبی است از لن به معنی آلت تناسل رجال و دیگر بان که افادۀ معنی محافظ و نگهبان و مراقب کند: ملامتشان مرا میداشت گفتی چو مهمانی به بنگاه عروسان به خود گفتم عجب نبود که نفرت کنند از صحبت لنبان لبیبان. نزاری
زنی را گویند که از قحبگی و فاحشگی گذشته به قیادت و قوادگی مشغول باشد. یعنی کنیزها و دخترخانها به هم رساند و به قحبگی اندازد. (برهان). صاحب آنندراج گوید: لنبان ترکیبی است از لَن به معنی آلت تناسل رجال و دیگر بان که افادۀ معنی محافظ و نگهبان و مراقب کند: ملامتشان مرا میداشت گفتی چو مهمانی به بنگاه عروسان به خود گفتم عجب نبود که نفرت کنند از صحبت لنبان لبیبان. نزاری
نام محله ای به اصفهان. نام محلتی در مرکز اسپاهان. رفیع الدین شاعر ازآنجاست. یاقوت گوید: ده بزرگی است به اصفهان و آن را دروازه ای باشد که بدان شهرت یافته (و هنوز برجاست). کمال اسماعیل در مدح رئیس لنبان گفته: تا زبانم به کام جنبان است در ثنای رئیس لنبان است. (از جهانگیری)
نام محله ای به اصفهان. نام محلتی در مرکز اسپاهان. رفیع الدین شاعر ازآنجاست. یاقوت گوید: ده بزرگی است به اصفهان و آن را دروازه ای باشد که بدان شهرت یافته (و هنوز برجاست). کمال اسماعیل در مدح رئیس لنبان گفته: تا زبانم به کام جنبان است در ثنای رئیس لنبان است. (از جهانگیری)
بار درخت پیوندی از نارنج و ترنج و لیمون که با یکدیگر پیوند کنند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). اسم فارسی استنبوب است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به دزی ج 1 ص 605 و استنبوب در همین لغت نامه شود
بار درخت پیوندی از نارنج و ترنج و لیمون که با یکدیگر پیوند کنند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). اسم فارسی استنبوب است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به دزی ج 1 ص 605 و استنبوب در همین لغت نامه شود
نوعی از شیرینی که به هندی جلیبی گویند. (آنندراج). زلوبیا. (ناظم الاطباء). زلابیه. بکتاش. زلوبیا. زلیبیا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به مادۀ بعد شود
نوعی از شیرینی که به هندی جلیبی گویند. (آنندراج). زلوبیا. (ناظم الاطباء). زلابیه. بکتاش. زلوبیا. زلیبیا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به مادۀ بعد شود
داروئی است مانند پای ملخ و به عربی رجل الجراد خوانند و اهل مکه آنرا عرق الکافور و عروق الکافور گویند و آن بیخی است که از آن بوی کافور می آید. گرم و خشک است در دویم. گویند اگر تازه و تر آنرا بکوبند و بر کف پای بمالند هر علتی که در سرباشد، زایل گرداند. و اگر در خانه بخور کنند مور و مورچه را بگریزاند. (برهان). بیخ نباتی است مقوی دل و محلل ریاح و سمن بدن. (منتهی الارب) (آنندراج). بیخ گیاهی معطر و خوشبوی که کژور ’؟’ و بتازی عروق الکافور گویند. (ناظم الاطباء). ’زدواریا زرومبت’. ’زدوار’. (حاشیۀ برهان چ معین). زرنبات. زرمباد. زرنبه. گیاهی است. از تیره زنجبیلی ها که دارای ساقۀ زیرزمینی باریک و دراز است، میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیل در منطقۀ هند و مالزی می روید و در تداوی بعنوان مقوی و بادشکن و در تهیۀ برخی لیکورها مصرف می شود. عرق الکافور. در برخی کتب ’تاج الملوک زرد رومی’ را که بنام ’انتلۀ سوداء’ نیزنامیده میشود، مرادف زرنباد گرفته اند. (فرهنگ فارسی معین). داروئی است که بتازیش رجل الجراد خوانند به هندیش کچور نامند. (شرفنامۀ منیری). نام دوائی است مانند پای ملخ و در دواها بکار برند. (انجمن آرا). رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و ترجمه ضریر انطاکی. اختیارات بدیعی و فهرست مخزن الادویه و الفاظ الادویه شود. - زرنباد چینی، جدوار ختائی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به جدوار شود
داروئی است مانند پای ملخ و به عربی رجل الجراد خوانند و اهل مکه آنرا عرق الکافور و عروق الکافور گویند و آن بیخی است که از آن بوی کافور می آید. گرم و خشک است در دویم. گویند اگر تازه و تر آنرا بکوبند و بر کف پای بمالند هر علتی که در سرباشد، زایل گرداند. و اگر در خانه بخور کنند مور و مورچه را بگریزاند. (برهان). بیخ نباتی است مقوی دل و محلل ریاح و سمن بدن. (منتهی الارب) (آنندراج). بیخ گیاهی معطر و خوشبوی که کژور ’؟’ و بتازی عروق الکافور گویند. (ناظم الاطباء). ’زدواریا زرومبت’. ’زدوار’. (حاشیۀ برهان چ معین). زرنبات. زرمباد. زرنبه. گیاهی است. از تیره زنجبیلی ها که دارای ساقۀ زیرزمینی باریک و دراز است، میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیل در منطقۀ هند و مالزی می روید و در تداوی بعنوان مقوی و بادشکن و در تهیۀ برخی لیکورها مصرف می شود. عرق الکافور. در برخی کتب ’تاج الملوک زرد رومی’ را که بنام ’انتلۀ سوداء’ نیزنامیده میشود، مرادف زرنباد گرفته اند. (فرهنگ فارسی معین). داروئی است که بتازیش رجل الجراد خوانند به هندیش کچور نامند. (شرفنامۀ منیری). نام دوائی است مانند پای ملخ و در دواها بکار برند. (انجمن آرا). رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و ترجمه ضریر انطاکی. اختیارات بدیعی و فهرست مخزن الادویه و الفاظ الادویه شود. - زرنباد چینی، جدوار ختائی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به جدوار شود
یکی از اولاد پنجگانه ابلیس است که بدانها تفسیر کرده اند قوله تعالی را ’اءفتتخذونه و ذریته اءولیاء’ (قرآن 50/18) ، و کارش آن است که میان شوی و زن فساد انداخته، تفریق کند و عیوب زن را برای شوی ظاهر نماید و مطلع گرداند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
یکی از اولاد پنجگانه ابلیس است که بدانها تفسیر کرده اند قوله تعالی را ’اءَفتتخذونه و ذریته اءَولیاء’ (قرآن 50/18) ، و کارش آن است که میان شوی و زن فساد انداخته، تفریق کند و عیوب زن را برای شوی ظاهر نماید و مطلع گرداند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
شیرینیی است که آمیختن ماست کیسه انداخته (آب گرفته) با نشاسته و ریختن این مواد در روغن کنجد داغ بوسیله قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیره شکر درست کنند
شیرینیی است که آمیختن ماست کیسه انداخته (آب گرفته) با نشاسته و ریختن این مواد در روغن کنجد داغ بوسیله قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیره شکر درست کنند
پارسی تازی گشته زرنباد زرمباد زرنبات از گیاهان گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)
پارسی تازی گشته زرنباد زرمباد زرنبات از گیاهان گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)
قلنبک بنگرید به قلنبک درختی است از تیره شمعدانیها از دسته ترشکها که از گیاهان بومی هندوستان است. برگهایش متناوب و گلهایش به شکل خوشه های انتهایی است. میوه اش خوراکی و تصفیه کننده خون است. چوبش دارای اسانسی خوشبوی و معطر است و به همین علت آن را به نام عود به بازار عرضه می کنند قلنبق قلنباق درخت قرنبل درخت قرنبول آلوی پنج پر درخت ابن الرشد شجر ابن الرشد
قلنبک بنگرید به قلنبک درختی است از تیره شمعدانیها از دسته ترشکها که از گیاهان بومی هندوستان است. برگهایش متناوب و گلهایش به شکل خوشه های انتهایی است. میوه اش خوراکی و تصفیه کننده خون است. چوبش دارای اسانسی خوشبوی و معطر است و به همین علت آن را به نام عود به بازار عرضه می کنند قلنبق قلنباق درخت قرنبل درخت قرنبول آلوی پنج پر درخت ابن الرشد شجر ابن الرشد
گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)
گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)