- زلماء
- مونث ازلم چرغ ماده، بز ماده کوهی
معنی زلماء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شب چهارده
مونث ادلم: سخت سیاه، واپسین شب ماه مهی (قمری)
زن بد بو
جمع زعیم، مهتران پیشوایان، پایندان ها، سرتیپان کفیل ضامن، پیشوا مهتر رئیس جمع زعماء، (بیشتر در بلوچستان) زارع کشاورز
تاریکی ظلمت، نیک تاریک لیله ظلماء. تاریکی، نیک تاریک
گندمگون