درمان کردن، دوا، درمان، چاره، کنایه از چاره گری، اندیشیدن چاره برای رفع یک مشکل علاج شدن: درمان شدن علاج کردن: درمان کردن، چاره کردن، برای مثال به دور لاله دماغ مرا علاج کنید / گر از میانۀ بزم طرب کناره کنم (حافظ - ۷۰۰)
درمان کردن، دوا، درمان، چاره، کنایه از چاره گری، اندیشیدن چاره برای رفع یک مشکل علاج شدن: درمان شدن علاج کردن: درمان کردن، چاره کردن، برای مِثال به دور لاله دماغ مرا علاج کنید / گر از میانۀ بزم طرب کناره کنم (حافظ - ۷۰۰)
دستگاهی در اتومبیل که راننده می تواند با اتصال دادن آن به موتور قدرت دورانی موتور را به جعبه دنده و چرخ های اتومبیل انتقال دهد یا با جدا کردن آن از موتور، اتومبیل را از حرکت باز دارد، این دستگاه به وسیلۀ پدال کلاچ که زیر پای چپ قرار دارد به کار می افتد
دستگاهی در اتومبیل که راننده می تواند با اتصال دادن آن به موتور قدرت دورانی موتور را به جعبه دنده و چرخ های اتومبیل انتقال دهد یا با جدا کردن آن از موتور، اتومبیل را از حرکت باز دارد، این دستگاه به وسیلۀ پدال کلاچ که زیر پای چپ قرار دارد به کار می افتد
کسی که با دستگاه مخصوص پنبه را از پنبه دانه جدا می کند، پنبه زن، آنکه پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شود، الباد، پنبه وز، ندّاف، پنبه بز
کسی که با دستگاه مخصوص پنبه را از پنبه دانه جدا می کند، پَنبِه زَن، آنکه پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شود، اِلباد، پَنبِه وَز، نَدّاف، پَنبِه بَز
ترکی 1 اندازه ای است برابر با درازای هر دودست باز بازه (باع تازی گشته) که در ژرفاسنجی دریا به کار برند و برابراست با شش گام درپهنا نادرست نویسی کلاغ که گاه آن را قلاغ گویند و نویسند ترکی ک نان بربری (گویش گیلکی) کلاغ: و اگر چه جرم گرفته باشد چون ددگان و چمندگان و ماران و کژدمان و قلاج را چیزی اندازند. کشش کمان بزور و قوت، واحد طول معادل درازی هر دو دست باع باز، پک ممتد بچپق و مشتوک سیگار
ترکی 1 اندازه ای است برابر با درازای هر دودست باز بازه (باع تازی گشته) که در ژرفاسنجی دریا به کار برند و برابراست با شش گام درپهنا نادرست نویسی کلاغ که گاه آن را قلاغ گویند و نویسند ترکی ک نان بربری (گویش گیلکی) کلاغ: و اگر چه جرم گرفته باشد چون ددگان و چمندگان و ماران و کژدمان و قلاج را چیزی اندازند. کشش کمان بزور و قوت، واحد طول معادل درازی هر دو دست باع باز، پک ممتد بچپق و مشتوک سیگار
گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلربگ که تیره مخصوصی به نام زرشکیان از تیره نزدیک به تیره آلالگان است. زرشک معمولی درختچه ایست به ارتفاع 2 تا 3 متر که معمولا در حاشیه جنگلهای غالب نقاط اروپا و ایران میروید برگهاش دندانه دار و گلهایش زرد رنگ و مجتمع به صورت خوشه و آویخته است. میوه آن کوچک و قرمز رنگ و بیضوی به طول 7 تا 8 و به عرض 3 میلیمتر میباشد. ریشه و برگ و میوه آن بمصارف دارویی میرسد برباریس انبر باریس
گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلربگ که تیره مخصوصی به نام زرشکیان از تیره نزدیک به تیره آلالگان است. زرشک معمولی درختچه ایست به ارتفاع 2 تا 3 متر که معمولا در حاشیه جنگلهای غالب نقاط اروپا و ایران میروید برگهاش دندانه دار و گلهایش زرد رنگ و مجتمع به صورت خوشه و آویخته است. میوه آن کوچک و قرمز رنگ و بیضوی به طول 7 تا 8 و به عرض 3 میلیمتر میباشد. ریشه و برگ و میوه آن بمصارف دارویی میرسد برباریس انبر باریس
نوشگوار، پالوده همگ (صاف)، سپیده (آلبومین) آب صاف و گوارا، کرمی که در میان برف پدید آید و در اندرون او آب صافی است و کرم را اندک حیات و حرکت مذبوحی است. آب شیرین و خوشگوار، آب شیرین و صاف
نوشگوار، پالوده همگ (صاف)، سپیده (آلبومین) آب صاف و گوارا، کرمی که در میان برف پدید آید و در اندرون او آب صافی است و کرم را اندک حیات و حرکت مذبوحی است. آب شیرین و خوشگوار، آب شیرین و صاف
نانی است تنک چون گاغذ که از نشاسته و سفیده تخم مرغ پزند و در شربت قند و نبات ریزه کنند و خورند لابرلا: خوشنویسان قطایف با قلمهای شکر جمله عاجز گشته اند از خط تعلیق گلاج. (بسحاق اطعمه)
نانی است تنک چون گاغذ که از نشاسته و سفیده تخم مرغ پزند و در شربت قند و نبات ریزه کنند و خورند لابرلا: خوشنویسان قطایف با قلمهای شکر جمله عاجز گشته اند از خط تعلیق گلاج. (بسحاق اطعمه)