زغزغ و احساس ناملایم در زخم و جای سوختگی. (ناظم الاطباء). با کردن و افتادن صرف شود: از بس آب سرد بود که دستهام به زق زق افتاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
زغزغ و احساس ناملایم در زخم و جای سوختگی. (ناظم الاطباء). با کردن و افتادن صرف شود: از بس آب سرد بود که دستهام به زق زق افتاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
راه دریا میان طنجه و جزیره خضرا به مغرب. (منتهی الارب) (آنندراج). دریای زقاق. خلیج زقاق. بحرالزقاق: و هذا الخلیج (الفاصل بین سبته و الاندلس) تسمیه اهل المغرب و اهل الاندلس الزقاق. (مروج الذهب، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به معجم البلدان و الحلل السندسیه ج 2 ص 315، 317، 319، التفهیم بیرونی چ همائی ص 169، 199 و نزهه القلوب ج 3 ص 236، 277 شود
راه دریا میان طنجه و جزیره خضرا به مغرب. (منتهی الارب) (آنندراج). دریای زقاق. خلیج زقاق. بحرالزقاق: و هذا الخلیج (الفاصل بین سبته و الاندلس) تسمیه اهل المغرب و اهل الاندلس الزقاق. (مروج الذهب، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به معجم البلدان و الحلل السندسیه ج 2 ص 315، 317، 319، التفهیم بیرونی چ همائی ص 169، 199 و نزهه القلوب ج 3 ص 236، 277 شود