جدول جو
جدول جو

معنی زغل - جستجوی لغت در جدول جو

زغل
پارسی تازی گشته دغل نبهرگی، ترفند کاری
تصویری از زغل
تصویر زغل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زغلی
تصویر زغلی
کلاهبردار، فریبنده
فرهنگ لغت هوشیار
جوجه کبوتر، بچه گوسپند یا شتر، کودک ناتوان، سبک چابک طفل کودک، سبک چابک جمع زغالیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زغلنته
تصویر زغلنته
آلاله از گیاهان آلاله وحشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زغلول
تصویر زغلول
طفل، کودک، سبک و چابک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زال
تصویر زال
(پسرانه)
پیر و سفید مو، فرزند سپید موی سام نریمان و پدر رستم پهلوان شاهنامه،
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بغل
تصویر بغل
زیر مفصل شانه و بازوی انسان وحیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغل
تصویر آغل
لانه مرغ خانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغل
تصویر دغل
حیله و نادرستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غزل
تصویر غزل
(دخترانه)
شعر عاشقانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آغل
تصویر آغل
سرپناه، لانه مرغی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زحل
تصویر زحل
کیوان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شغل
تصویر شغل
پیشه، کار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رغل
تصویر رغل
سلمه از گیاهان سرمک آکندگی خوشه پردانگی
فرهنگ لغت هوشیار
پیر سفید موی، شخصی که موهای سر و ابرو و مژگانش سفید باشد، حیوانی که دارای پشم و و موی سفید و چشمهای قرمز باشد (مانند خرگوش راسو)، یا زال بد افعال (بد فعال) دنیا عالم. یا زال سر سفید سیه دل دنیا، شخص بی مهر و شفقت. یا زال سفید رو دنیا جهان. یا زال عقیم دنیا جهان. یا زال گوز (گوژ) پشت آسمان فلک. یا زال مستحاضه دنیا جهان. یا زال مو سیه (سیاه) دنیا جهان، چنگ (ساز معروف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبل
تصویر زبل
سرگین
فرهنگ لغت هوشیار
نام یکی از سیارگان است و از دوری و بلندی نسبت بزمین دارد زحل نام گرفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زجل
تصویر زجل
آواز خواندن، نشاط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمل
تصویر زمل
ترسو ترسو کمدل
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست از راسته شکاریان روزانه از دسته بازها که در حدود هفت گونه از آن شناخته شده و همه متعلق به نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا و افریقا هستند. زغن جزو بازهای متوسط القامه است و بسیار متهور و چابک و تند و حمله و قوی و خونخوار است دم وی دو شاخ است. او همه پستانداران کوچک مخصوصا جوندگان را شکار میکند موش گیر غلیواج پرآذران خاد جنگلاهی چنگلاهی جنگلاجی کور کور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زغفل
تصویر زغفل
تالا بروی از گیاهان مردابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زغف
تصویر زغف
ریزه هیزم، سر شاخه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زغد
تصویر زغد
گنگ درمانده در سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زغب
تصویر زغب
موی، پرخرد پرک، پرز کرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زغال
تصویر زغال
چوب سوخته که پیش از آنکه بسوزد آن را خاموی کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلل
تصویر زلل
بلغزیدن و سهو افتادن، سبک سرین گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
شگفت شگفت انگیر، زیرک چالاک، دلاور خورویخاز (تمایل آفتاب از میانه آسمان) و یخازیدن خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زعل
تصویر زعل
نشاط کردن، شادمان شدن، برجستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیل
تصویر زیل
ران کجی کج بودن و دور بودن ران ها از هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهل
تصویر زهل
سپید شدن تابان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغل
تصویر چغل
چین و شکنج را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغل
تصویر تغل
واحد وزن در کردستان معادل 30 من کردستانی
فرهنگ لغت هوشیار
خرد اندام دست و پا کوچولو، بد خوی، ناآرام، بد خوار بد خوراک، نزار ترنجیده پوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغل
تصویر شغل
مشغول کردن، بکارواداشتن، حرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغل
تصویر بغل
پهلو، کنار، آغوش، بر
بغل زدن: بغل گرفتن، کسی را دو دستی در آغوش کشیدن
بغل کردن: کسی را در آغوش گرفتن
بغل گشودن: آغوش باز کردن، دست ها را از هم باز کردن برای در آغوش کشیدن کسی
فرهنگ فارسی عمید