- زغل
- پارسی تازی گشته دغل نبهرگی، ترفند کاری
معنی زغل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کلاهبردار، فریبنده
جوجه کبوتر، بچه گوسپند یا شتر، کودک ناتوان، سبک چابک طفل کودک، سبک چابک جمع زغالیل
آلاله از گیاهان آلاله وحشی
طفل، کودک، سبک و چابک
زیر مفصل شانه و بازوی انسان وحیوان
لانه مرغ خانگی
حیله و نادرستی
سرپناه، لانه مرغی
کیوان
پیشه، کار
سلمه از گیاهان سرمک آکندگی خوشه پردانگی
پیر سفید موی، شخصی که موهای سر و ابرو و مژگانش سفید باشد، حیوانی که دارای پشم و و موی سفید و چشمهای قرمز باشد (مانند خرگوش راسو)، یا زال بد افعال (بد فعال) دنیا عالم. یا زال سر سفید سیه دل دنیا، شخص بی مهر و شفقت. یا زال سفید رو دنیا جهان. یا زال عقیم دنیا جهان. یا زال گوز (گوژ) پشت آسمان فلک. یا زال مستحاضه دنیا جهان. یا زال مو سیه (سیاه) دنیا جهان، چنگ (ساز معروف)
سرگین
نام یکی از سیارگان است و از دوری و بلندی نسبت بزمین دارد زحل نام گرفته است
آواز خواندن، نشاط کردن
ترسو ترسو کمدل
پرنده ایست از راسته شکاریان روزانه از دسته بازها که در حدود هفت گونه از آن شناخته شده و همه متعلق به نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا و افریقا هستند. زغن جزو بازهای متوسط القامه است و بسیار متهور و چابک و تند و حمله و قوی و خونخوار است دم وی دو شاخ است. او همه پستانداران کوچک مخصوصا جوندگان را شکار میکند موش گیر غلیواج پرآذران خاد جنگلاهی چنگلاهی جنگلاجی کور کور
تالا بروی از گیاهان مردابی
ریزه هیزم، سر شاخه
گنگ درمانده در سخن
موی، پرخرد پرک، پرز کرک
چوب سوخته که پیش از آنکه بسوزد آن را خاموی کرده باشند
بلغزیدن و سهو افتادن، سبک سرین گردیدن
شگفت شگفت انگیر، زیرک چالاک، دلاور خورویخاز (تمایل آفتاب از میانه آسمان) و یخازیدن خور
نشاط کردن، شادمان شدن، برجستن
ران کجی کج بودن و دور بودن ران ها از هم
سپید شدن تابان شدن
چین و شکنج را گویند
واحد وزن در کردستان معادل 30 من کردستانی
خرد اندام دست و پا کوچولو، بد خوی، ناآرام، بد خوار بد خوراک، نزار ترنجیده پوست
مشغول کردن، بکارواداشتن، حرفه
پهلو، کنار، آغوش، بر
بغل زدن: بغل گرفتن، کسی را دو دستی در آغوش کشیدن
بغل کردن: کسی را در آغوش گرفتن
بغل گشودن: آغوش باز کردن، دست ها را از هم باز کردن برای در آغوش کشیدن کسی
بغل زدن: بغل گرفتن، کسی را دو دستی در آغوش کشیدن
بغل کردن: کسی را در آغوش گرفتن
بغل گشودن: آغوش باز کردن، دست ها را از هم باز کردن برای در آغوش کشیدن کسی