- زعور (زَ وَ)
پدر بطنی است. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
معنی زعور - جستجوی لغت در جدول جو
- زعور
گوجه وحشی، زالزالک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زور، قوه، قدرت، یارا، توانایی
خادم، خدمتکار، چاکر، پرستار،برای مثال جگرتشنگانند و بی توشگان / که بیچارگانند و بی زاوران (رودکی - ۵۴۳)
خادم، خدمتکار، چاکر، پرستار،
کسی که یک چشمش نابینا شده باشد، یک چشم، در علم زیست شناسی رودۀ کور، جمع عور و عوران
پر کوهگی دریا، پر آبی رودبار، پر کردن، چوش آمدن دیگ، گوالیدن گیاه، شکوفه بر آوردن گیاه، زیب دادن روییده به هم پیچیده گیاه
بمعنی زینت و آرایش باشد و آنچه بدان زینت و آرایش کنند، بزک، پیرایه
