زاور زاور زور، قوه، قدرت، یارا، تواناییخادم، خدمتکار، چاکر، پرستار، برای مِثال جگرتشنگانند و بی توشگان / که بیچارگانند و بی زاوران (رودکی - ۵۴۳) فرهنگ فارسی عمید
زاور زاور قریه ای است از قراء اشتیخن در صغد. (ازانساب سمعانی). یاقوت آرد: ابوسعد (سمعانی) گوید: زاور قریه ای است در اشتیخن صغد. (از معجم البلدان)نهر... نهری است متصل به عکبرا و قریۀ زاور کنار آن است. (از معجم البلدان، نهر زاور) لغت نامه دهخدا