- زعج
- بی آرامی، بی آرام، برکندن از جای، راندن، بانگ برداشتن
معنی زعج - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آلماناک
مرد سست رفتار شکم بشکافتن، اخته کردن شکم بشکافتن، اخته کردن
سیاه چشم و گشاده چشم گردیدن، سیاه چشمی
دارا گشتن، پر فرزندی، نا آرامی رمه
زن نو زائیده
شوی، همسر، جفت، همتا
خشمگین دو برادران از مرغان شکاری صمغ (مطلقا)، زاج زاگ. پرنده ایست شکاری از نوع عقاب و کوچکتر از آن و به رنگ او سرخی غلبه دارد. یا زمج مائی (آبی) پرنده ایست آبی سفید رنگ بقد کبوتر و جز ماهی چیزی نخورد نورس
لیز لغزان
گریه و نوحه کردن، ناله
دادگری
امید داشتن و حرص نمودن
نشاط کردن، شادمان شدن، برجستن
بانگ زدن، ترساندن، شور کردن، گزیدن کژدم شبروی ترسان
خبه کردن، خفه کردن کسی را
کم شدن پر پرنده، تنک مویی، تنک موی، کم گیاهی، بدخویی کم موی تک موی، کم گیاه تنک گیاه دژمک از پرندگان
معرب زیگ است و آن کتابی باشد که منجمان احوال و حرکات افلاک و کواکب را از آن معلوم کنند
نوحه، مویه، ناله و زاری، زنجه
شوهر، شوی، مقابل فرد، قرین، جفت
جسمی بلوری حلال در آب با خاصیت قبض بسیار که در نساجی و داروسازی و رنگرزی کاربرد دارد، زاج سفید، سولفات پتاس و آلومینیم، زمه، شبّ یمانی، شبّ
زائو، زنی که کمتر از هفت روز از زایمان او گذشته، زاچ، زجه، برای مثال دلیری که ترسد ز پیکار شیر / زن زاج خوانش مخوانش دلیر (ابوالمؤید بلخی - شاعران بی دیوان - ۵۹)
جسمی معدنی بلوری شکل و به رنگهای سفید، سبز، سیاه و کبود با خاصیت قبض شدید که در آب حل می شود و در طب و صنعت به کار می رود، زاک، زاگ، زک، زاغ
زاج سبز: در علم شیمی سولفات دوفر
زاج سفید: در علم شیمی سولفات پتاس و آلومینیم، جسمی بلوری حلال در آب، با خاصیت قبض بسیار که در نساجی، داروسازی و رنگرزی کاربرد دارد
زاج کبود: کات کبود، در علم شیمی نمکی آبی رنگ، در آب حل می شود و آن را آبی رنگ می کند، برای رنگ کردن پارچه و دفع آفات گندم و تاک به طور محلول استعمال می شود
جسمی معدنی بلوری شکل و به رنگهای سفید، سبز، سیاه و کبود با خاصیت قبض شدید که در آب حل می شود و در طب و صنعت به کار می رود، زاک، زاگ، زک، زاغ
زاج سبز: در علم شیمی سولفات دوفر
زاج سفید: در علم شیمی سولفات پتاس و آلومینیم، جسمی بلوری حلال در آب، با خاصیت قبض بسیار که در نساجی، داروسازی و رنگرزی کاربرد دارد
زاج کبود: کات کبود، در علم شیمی نمکی آبی رنگ، در آب حل می شود و آن را آبی رنگ می کند، برای رنگ کردن پارچه و دفع آفات گندم و تاک به طور محلول استعمال می شود
بیل زدن خاک برگرداندن بابیل، گاییدن
خلیدن، سوزاندن سوزش
گوشت میش خوردن، سپیدشدن، سپیدناب کنارنگ
زائو
معرب زاگ، جسمی است معدنی و بلوری شکل به رنگ های سفید، کبود، سبز، سیاه، که مزه آن شیرین و قابض است و معمولاً در آب حل می شود، زاک