جدول جو
جدول جو

معنی زعتر - جستجوی لغت در جدول جو

زعتر
سعتر در تازی آویشن از گیاهان آویشن
تصویری از زعتر
تصویر زعتر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زوتر
تصویر زوتر
زود تر بشتاب تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زعور
تصویر زعور
گوجه وحشی، زالزالک
فرهنگ لغت هوشیار
پودینه کوهی آویشن از گیاهان اوشه مرزه گیاهی است از تیره نعناعیان که دارای نوعی ساقه خزنده هوایی و ساقه زیرزمینی است و این ساقه در فواصل ریشه تولید کرده در مقابلش یک ساقه هوایی خارج میشود و به این ترتیب گیاه تکثیر می یابد برگهایش متقابل بیضوی نوک تیز دندانه دار و کمی پوشیده از کرک به درازی 4 تا 7 سانتیمتر و به عرض 2 تا 3 سانتیمتر است. ساقه سوسنبر مانند نعناع چهار گوش است و از حیث رنگ مایل به بنفش یا مایل به ارغوانی است. رنگ گلها قرمز یا کم و بیش ارغوانی مایل به بنفش است نعناع طبی آس بویه سیسنبر
فرهنگ لغت هوشیار
سیسنبر، مرز نگوش، آویشن شیرازی، سپرغم از گیاهان سیسنبر، گونه ای مرزنگوش که آن را مرزنگوش وحشی نامند. یا صعتر رسمی. آویشن شیرازی. یا صعتر هندی. ریحان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوتر
تصویر زوتر
زودتر، پیش تر از وقت مقرر، تندتر، سریع تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سعتر
تصویر سعتر
مرزه، گیاهی بیابانی یک ساله از خانوادۀ نعناع دارای برگ های ریز و گل های کبودرنگ با طعم تند و خوشبو که در طب برای معالجۀ بعضی امراض ریه و معده به کار می رود و به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود، اوشه، اوشن، صعتر، کالونی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صعتر
تصویر صعتر
مرزه، گیاهی بیابانی یک ساله از خانوادۀ نعناع دارای برگ های ریز و گل های کبودرنگ با طعم تند و خوشبو که در طب برای معالجۀ بعضی امراض ریه و معده به کار می رود و به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود، اوشه، اوشن، سعتر، کالونی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کعتر
تصویر کعتر
سهره از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعتر
تصویر سعتر
((سَ تَ))
مرزه، گیاهیست بیابانی خوشبو با برگ های ریز و گل های کبود که طعم تندی دارد، خوردنی ست در طب هم بکار می رود
فرهنگ فارسی معین
کم شدن پر پرنده، تنک مویی، تنک موی، کم گیاهی، بدخویی کم موی تک موی، کم گیاه تنک گیاه دژمک از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
سختی، توانایی پای گیره در بیل، دسته بیل، بت، گوسفند برخی که در روزگار کانایی (جاهلیت) تازیان در ماه رجب برای بتان سر می بریدند، آغازه گوهر (اصل)، بیهوده گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زعر
تصویر زعر
((زَ عْ))
پراکنده شدن
فرهنگ فارسی معین