جدول جو
جدول جو

معنی زعانف - جستجوی لغت در جدول جو

زعانف
(زَ نِ)
جمع واژۀ زعنفه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به زعنفه شود، پرهای ماهی، هر جماعت که از یک اصل نباشند، آنچه از اسافل پیراهن که جنبان باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
زعانف
به گونه رمن باله های ماهی، پارگی دامن، گروه گوناگون
تصویری از زعانف
تصویر زعانف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زعاف
تصویر زعاف
کشنده، هلاک کننده
فرهنگ فارسی عمید
شعبه ای از قبیلۀ حنیکه منشعب از بنی اشعر. (تاریخ قم ص 283)
لغت نامه دهخدا
(زُ)
سم زعاف، زهر کشنده. (منتهی الارب) (آنندراج). زهر زود کشنده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و موت زعاف، ای سریع. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زعاف
تصویر زعاف
کشنده زهر هلاک کننده کشنده مهلک: سم زعاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شائک الزعانف
تصویر شائک الزعانف
خاربال راسته ای ازماهیان استخوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غضروفیات الزعانف
تصویر غضروفیات الزعانف
باله کرجنیان ماهیان باله کرجنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زعاف
تصویر زعاف
((زُ))
مهلک، کشنده
فرهنگ فارسی معین