حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چرند، یاوه، ژاژ، ژاژه، چرند و پرند، جفنگ، چرت، شرّ و ور، کلپتره، چرت و پرت، فلاده، بسباس، ترّهه
حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چَرَند، یاوِه، ژاژ، ژاژه، چَرَند و پَرَند، جَفَنگ، چِرت، شِرّ و وِر، کَلپَترِه، چِرت و پِرت، فَلادِه، بَسباس، تَرَّهِه
به لغت رومی دوایی باشد که آن را پای کلاغ گویند و به عربی رجل الغراب خوانند و آن از جملۀ حشایش است. درد شکم و اسهال را نافع بود. (برهان) (آنندراج). رجل الغراب است. (ترجمه صیدنه) (از دزی ج 1 ص 589). (لکلرک ج 2 ص 208)... پای کلاغ. (لکلرک ایضاً). نبات آطریلال است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به مترادفات کلمه شود
به لغت رومی دوایی باشد که آن را پای کلاغ گویند و به عربی رِجل الغراب خوانند و آن از جملۀ حشایش است. درد شکم و اسهال را نافع بود. (برهان) (آنندراج). رِجل الغراب است. (ترجمه صیدنه) (از دزی ج 1 ص 589). (لکلرک ج 2 ص 208)... پای کلاغ. (لکلرک ایضاً). نبات آطریلال است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به مترادفات کلمه شود
منسوب به زریر. مانند زریر زرد: سپهبد به ملاح گفت این بخوان چو برخواند گشتش زریری رخان. اسدی (گرشاسبنامه). همی بود تا گشت خور زردفام ز مهر سپهبد برآمد به بام... شد از بام لاله، زریری شده دونوش از دم سرد خیری شده... چو دایه رخ ماه بی رنگ دید بپرسید کت نوچه انده رسید. (گرشاسبنامۀ اسدی چ یغمائی ص 221). رجوع به زریر شود
منسوب به زریر. مانند زریر زرد: سپهبد به ملاح گفت این بخوان چو برخواند گشتش زریری رخان. اسدی (گرشاسبنامه). همی بود تا گشت خور زردفام ز مهر سپهبد برآمد به بام... شد از بام لاله، زریری شده دونوش از دم سرد خیری شده... چو دایه رخ ماه بی رنگ دید بپرسید کت نوچه انده رسید. (گرشاسبنامۀ اسدی چ یغمائی ص 221). رجوع به زریر شود
رجوع به ابوحنیفه احمد بن داود دینوری و دائره المعارف اسلام، تاریخ ایران باستان ج 1 ص 102، فهرست اعلام الجماهر فی معرفهالجواهر، یتیمهالدهر ثعالبی ج 4 ص 64، معجم المطبوعات، معجم الادباء ج 1 ص 123، بغیهالوعاه سیوطی ص 132، طبقات التمیمی ص 51 و خزانه الادب ج 1 ص 25 شود
رجوع به ابوحنیفه احمد بن داود دینوری و دائره المعارف اسلام، تاریخ ایران باستان ج 1 ص 102، فهرست اعلام الجماهر فی معرفهالجواهر، یتیمهالدهر ثعالبی ج 4 ص 64، معجم المطبوعات، معجم الادباء ج 1 ص 123، بغیهالوعاه سیوطی ص 132، طبقات التمیمی ص 51 و خزانه الادب ج 1 ص 25 شود
ظاهراً نوعی از ظروف چوبین است: و از وی (از آمل به طبرستان آلاتهای چوبین خیزد چون کفچه و شانه و شانه نیام و ترازوخانه و کاسه و طبق و طینوری و آنچ بدین ماند. (حدود العالم)
ظاهراً نوعی از ظروف چوبین است: و از وی (از آمل به طبرستان آلاتهای چوبین خیزد چون کفچه و شانه و شانه نیام و ترازوخانه و کاسه و طَبَق و طینوری و آنچ بدین ماند. (حدود العالم)
حرف یاوه و مفت و مزخرف و بی ربط. (فرهنگ لغات عامیانه). هذیان. چرند و پرند. سخن بیهوده. لاطائل. (یادداشت مرحوم دهخدا). سخن بی سروته. - دری وری گفتن، پرت و پلا گفتن. ول گفتن. پرت گفتن. مغالطه کردن. جواب ناموافق با سؤال دادن
حرف یاوه و مفت و مزخرف و بی ربط. (فرهنگ لغات عامیانه). هذیان. چرند و پرند. سخن بیهوده. لاطائل. (یادداشت مرحوم دهخدا). سخن بی سروته. - دری وری گفتن، پرت و پلا گفتن. ول گفتن. پرت گفتن. مغالطه کردن. جواب ناموافق با سؤال دادن