جدول جو
جدول جو

معنی دری وری

دری وری((دَ. وَ))
سخنان بیهوده، حرف های بی سر و ته
تصویری از دری وری
تصویر دری وری
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دری وری

دری وری

دری وری
حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چَرَند، یاوِه، ژاژ، ژاژه، چَرَند و پَرَند، جَفَنگ، چِرت، شِرّ و وِر، کَلپَترِه، چِرت و پِرت، فَلادِه، بَسباس، تَرَّهِه
دری وری
فرهنگ فارسی عمید

دری وری

دری وری
حرف یاوه و مفت و مزخرف و بی ربط. (فرهنگ لغات عامیانه). هذیان. چرند و پرند. سخن بیهوده. لاطائل. (یادداشت مرحوم دهخدا). سخن بی سروته.
- دری وری گفتن، پرت و پلا گفتن. ول گفتن. پرت گفتن. مغالطه کردن. جواب ناموافق با سؤال دادن
لغت نامه دهخدا

درزی گری

درزی گری
خَیّاطی، عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، دوخت و دوز، خیاطَت، دوزَندِگی
حرفۀ خیاط
درزی گری
فرهنگ فارسی عمید

بری بری

بری بری
بیماری ای که بر اثر کمبود ویتامین b در بدن بروز می کند و عوارض آن عبارت است از اختلالات قلبی، التهاب اعصاب و لاغری
فرهنگ فارسی عمید

درب موری

درب موری
ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان، واقع در 69هزارگزی شمال باختری راور و 21هزارگزی شمال راه فرعی راور به کرمان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا