جدول جو
جدول جو

معنی زرگر - جستجوی لغت در جدول جو

زرگر
طلافروش
تصویری از زرگر
تصویر زرگر
فرهنگ واژه فارسی سره
زرگر
بمعنی زر ساز، کسی که بازر کار می کند، صیاغ
تصویری از زرگر
تصویر زرگر
فرهنگ لغت هوشیار
زرگر
((زَ گَ))
سازنده زیورآلات طلایی
تصویری از زرگر
تصویر زرگر
فرهنگ فارسی معین
زرگر
کسی که پیشه اش ساختن زینت آلات و چیزهای دیگر از زر است، طلاساز
تصویری از زرگر
تصویر زرگر
فرهنگ فارسی عمید
زرگر
Flashy
تصویری از زرگر
تصویر زرگر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زرگر
броский
دیکشنری فارسی به روسی
زرگر
auffällig
دیکشنری فارسی به آلمانی
زرگر
показний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زرگر
krzykliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
زرگر
浮夸的
دیکشنری فارسی به چینی
زرگر
chamativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زرگر
vistoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زرگر
llamativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زرگر
voyant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زرگر
opzichtig
دیکشنری فارسی به هلندی
زرگر
चमकदार
دیکشنری فارسی به هندی
زرگر
mencolok
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زرگر
مبهرجٌ
دیکشنری فارسی به عربی
زرگر
צעקני
دیکشنری فارسی به عبری
زرگر
派手な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
زرگر
화려한
دیکشنری فارسی به کره ای
زرگر
gösterişli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
زرگر
yenye madoido
دیکشنری فارسی به سواحیلی
زرگر
ฉูดฉาด
دیکشنری فارسی به تایلندی
زرگر
ঝলমলে
دیکشنری فارسی به بنگالی
زرگر
شوخ و چمکدار
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شغل و عمل زرگر صیاغت. یا جنگ زرگری جنگ ظاهری نزاع صوری (برای فریفتن دیگران)، یا زبان زرگری زبانی است غیر معمول که دو کس با هم قرار دارند تا چون با یکدیگر سخن گویند دیگران نفهمند درین زبان عادت برین است که حرفی مخصوص را در همه کلمات تبدیل به حرفی دیگر (مخصوصا) ز کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرگری
تصویر زرگری
شغل و عمل زرگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بزرگر
تصویر بزرگر
زارع برزیگر کشتکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زریر
تصویر زریر
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند لهراسپ پادشاه کیانی و برادر گشتاسپ و از مبلغان بزرگ آیین زرتشتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زرگل
تصویر زرگل
(دخترانه)
زرین گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ورگر
تصویر ورگر
(پسرانه)
با دوام (نگارش کردی: وهرگر)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زیگر
تصویر زیگر
اپوق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زرگن
تصویر زرگن
همیشک
فرهنگ لغت هوشیار
سار از پرندگان سو بدی پرنده ایست بزرگتر از گنجشک و نوعی از آن سیاه و نوعی دیگر سیاه با خالهای سپید ساری جمع زرازیر
فرهنگ لغت هوشیار