- زرگر
- طلافروش
معنی زرگر - جستجوی لغت در جدول جو
- زرگر
- بمعنی زر ساز، کسی که بازر کار می کند، صیاغ
- زرگر ((زَ گَ))
- سازنده زیورآلات طلایی
- زرگر
- کسی که پیشه اش ساختن زینت آلات و چیزهای دیگر از زر است، طلاساز
- زرگر
- Flashy
- زرگر
- броский
- زرگر
- auffällig
- زرگر
- показний
- زرگر
- krzykliwy
- زرگر
- chamativo
- زرگر
- vistoso
- زرگر
- llamativo
- زرگر
- voyant
- زرگر
- opzichtig
- زرگر
- चमकदार
- زرگر
- mencolok
- زرگر
- مبهرجٌ
- زرگر
- צעקני
- زرگر
- gösterişli
- زرگر
- yenye madoido
- زرگر
- ฉูดฉาด
- زرگر
- ঝলমলে
- زرگر
- شوخ و چمکدار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شغل و عمل زرگر صیاغت. یا جنگ زرگری جنگ ظاهری نزاع صوری (برای فریفتن دیگران)، یا زبان زرگری زبانی است غیر معمول که دو کس با هم قرار دارند تا چون با یکدیگر سخن گویند دیگران نفهمند درین زبان عادت برین است که حرفی مخصوص را در همه کلمات تبدیل به حرفی دیگر (مخصوصا) ز کنند
شغل و عمل زرگر
زارع برزیگر کشتکار
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند لهراسپ پادشاه کیانی و برادر گشتاسپ و از مبلغان بزرگ آیین زرتشتی
اپوق
همیشک
سار از پرندگان سو بدی پرنده ایست بزرگتر از گنجشک و نوعی از آن سیاه و نوعی دیگر سیاه با خالهای سپید ساری جمع زرازیر