جدول جو
جدول جو

معنی زروغ - جستجوی لغت در جدول جو

زروغ
(زَ / زُ)
آروغ. (از جهانگیری) (از آنندراج) (از انجمن آرا) (ناظم الاطباء). آروغ و آن بادی باشد که با صدا از راه گلو برآید. (از برهان). در جهانگیری آورده و در رشیدی گفته که این تصحیف است و اصل آروغ بفتح است، چنانکه نوری جامی گفته... (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فروغ
تصویر فروغ
(دخترانه)
روشنائی، تابش، پرتو، شعله آتش، روشنی که از آتش خورشید و دیگر منابع نورانی می تابد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فروغ
تصویر فروغ
روشنی، پرتو، کنایه از رونق، جذابیت، برای مثال ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما / آبروی خوبی از چاه زنخدان شما (حافظ - ۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زروع
تصویر زروع
زرع ها، کاشتن ها، زراعت کردن ها، مزروع ها، جمع واژۀ زرع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آروغ
تصویر آروغ
باد صدا داری که از راه گلو بیرون آید، باد گلو، آجل، رغ، روغ، وارغ، وروغ، رچک، رجغک برای مثال همیشه لب مرد بسیار خوار / در آروغ بد باشد از ناگوار (نظامی۵ - ۱۰۹۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دروغ
تصویر دروغ
گفتاری که حقیقت نداشته باشد، سخن ناراست
دروغ شاخ دار: کنایه از دروغ نمایان و آشکار، دروغ بزرگ و تعجب آور، دروغ عجیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اروغ
تصویر اروغ
خاندان، دودمان، خانواده، خویش، تبار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وروغ
تصویر وروغ
آروغ، باد صدا داری که از راه گلو بیرون آید، باد گلو، روغ، آجل، وارغ، رچک، رجغک، رغ
تیرگی، کدورت، برای مثال بیا ساقی آن آب آتش فروغ / که از دل برد زنگ و از جان وروغ (فخرالدین اسعد- مجمع الفرس - وروغ)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروغ
تصویر فروغ
شعاع و روشنی و تابش آفتاب و آتش و غیره و بمعنای فارغ شدن و فراغت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تروغ
تصویر تروغ
خرغلت، تردستی، زبانبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زروح
تصویر زروح
پشته خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرور
تصویر زرور
جمع زر، دگمه ها گویک های گریبان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع زرع، کشت ها فرزندان کاشتن زراعت کردن، کشتکاری کاشت زراعت، کاشته کشت جمع زروع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آروغ
تصویر آروغ
باد معده که از گلو بیرون آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دروغ
تصویر دروغ
سخن ناراست، قول ناحق، خلاف حقیقت، کذب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروغ
تصویر فروغ
((فُ))
روشنی، پرتو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وروغ
تصویر وروغ
تیرگی، کدورت، مقابل فروغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وروغ
تصویر وروغ
((وُ))
آروغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آروغ
تصویر آروغ
((رُ))
آروق، گازی که در لوله های گوارشی ایجاد شود. اگر این گاز در معده باشد ممکن است با صدای مخصوصی از دهان خارج شود و اگر در روده باشد از مخرج خارج می گردد، باد گلو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دروغ
تصویر دروغ
((دُ))
سخن ناراست، خلاف حقیقت، کذب، مقابل راست
دروغ شاخدار: کنایه از دروغ بزرگ
دروغ مصلحت آمیز: دروغی که به خاطر فرو نشاندن فتنه و آشوب و پیشگیری از آسیب و زیان گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دروغ
تصویر دروغ
کذب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فروغ
تصویر فروغ
نور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آروغ
تصویر آروغ
Belching
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دروغ
تصویر دروغ
falsehood, Lie
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آروغ
تصویر آروغ
отрыжка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دروغ
تصویر دروغ
ложь
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آروغ
تصویر آروغ
rülpsend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دروغ
تصویر دروغ
Falschheit, Lüge
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آروغ
تصویر آروغ
відрижка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دروغ
تصویر دروغ
брехня , брехня , брехня
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آروغ
تصویر آروغ
beka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دروغ
تصویر دروغ
kłamstwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آروغ
تصویر آروغ
打嗝的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دروغ
تصویر دروغ
假话 , 谎言
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آروغ
تصویر آروغ
arroto
دیکشنری فارسی به پرتغالی