- زرقم
- کبود چشم
معنی زرقم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مارهایی که زهر کشنده دارند
کبود رنگی، گربه چشمی، رنگ کبود مهره مهر مهره افسون
جمع زرقم، کبودها مارها
بی کس و کار کم خویش
مار سیاه و سفید کشنده
نابینا، آنکه چشمش نمی بیند، کور، ویژگی چشمی که توانایی دیدن ندارد
رنگی مانند رنگ آسمان، کبودی، رنگ آسمانی
هر آلتی که با آن بنویسند یا چیزی نقش کنند، قلم
مهره نره
کلک خامه رقم شده نگاشته: خرس گفت: شنیدم که وقتی ماری ارقم بالوان و اشکال مرقم در پایان کوهی خفته بود... آلتی که با آن نویسند یا نقشی رقم کنند، قلم جمع مراقم
رقم شده، نگاشته
خط، نوشته، عدد، نشان
ترس، پرهیز گرفتار در تنگنا، زفت ، بازداشت شده بریدن
ریا و مکر و دروغ و نفاق
تزویر، دورنگی، ریاکاری
زرق و برق: کنایه از زر و زیور، جلوه و زیبایی ظاهری
زرق و برق: کنایه از زر و زیور، جلوه و زیبایی ظاهری
هر یک از علاماتی که برای نمایاندن اعداد به کار می رود مانند ارقام فارسی و عربی (۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹ و ۱۰) و ارقام لاتینی (۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹ و ۱۰)، عدد، خط، نوشته، نشان، پیکره، کتابت
رقم زدن: نوشتن، نقاشی کردن، کنایه از مقدّر کردن
رقم زدن: نوشتن، نقاشی کردن، کنایه از مقدّر کردن
نابینا شدن، کبود شدن، کبودرنگ شدن، کبودی، نیرنگ، تزویر