- زرف (تَ)
برجهیدن، بیش درآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زیاده کردن در سخن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زیاده کردن در سخن و دروغ گفتن. (از اقرب الموارد) ، بشتاب و تیز رفتن ناقه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، تازه شدن پس از به شدن. (از اقرب الموارد). (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ بعد شود
با سر شدن جراحت. (تاج المصادر بیهقی). تازه شدن زخم بعد به شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ماده قبل شود
با سر شدن جراحت. (تاج المصادر بیهقی). تازه شدن زخم بعد به شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ماده قبل شود
