جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با زرفینک

زرفینک

زرفینک
عضو زایشی ماده در گیاهان نهان زاد، آوندی که در خزه ها در انتهای برخی از ساقه ها قرار دارد و درسرخس ها بر روی پروتال مستقر است. (فرهنگ فارسی معین). فرهنگستان ایران این کلمه را معادل آرکگون پذیرفته است. رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود
لغت نامه دهخدا

زرفینگ

زرفینگ
عضو زایشی ماده که در گیاهان نهانزاد آوندی که در خزه ها در انتهای برخی از ساقه ها قرار دارد و در سرخسها بر روی پروتال مستقر است
فرهنگ لغت هوشیار

زرفینی

زرفینی
حلقوی (اصطلاح جانورشناسی). (فرهنگستان ایران). کرمهای حلقوی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به زرفین شود
لغت نامه دهخدا

زلفینک

زلفینک
زرفینک. زورفینک. زولفینک. زورفین خرد. که از طریق مشابهت حلقه بودن به زلف اطلاق می شود. موی صدغ حلقه کرده. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). (از: زلفین +ک، پسوند تصغیر و تحبیب). ج، زلفینکان:
زلفینک اوبر نهاده دارد
بر گردن هاروت زاولانه.
خسروی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 448).
بینی آن زلفین او چون چنبر بالان بخم
گر بلخچ اندر زنی ایدون بود چون آبنوس.
طیان (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 61).
ای بسا شورا کزان زلفینکان انگیختی
گر نترسیدی تو از منصور عادل کدخدای.
منوچهری.
رجوع به زلفین شود
لغت نامه دهخدا

زرفین

زرفین
زلفین، حلقه بدن جانورانی مانند کرمهای حلقوی درین نوع حیوانات هر یک از حلقه ها دارای ساختمان نسبتا کاملی برای جذب و دفع و متابولیسم مواد غذایی موجود است و به تعداد این حلقه ها این ساختمان تکرار میشود و هر یک از حلقه ها طوری است که همه اعمال حیاتی را به تنهایی میتواند انجام دهد به همین جهت اگر کرم حلقوی را به قطعاتی تقسیم کنیم هر قطعه مانند جانوری کامل میتواند به زندگی ادامه دهد حلقه
فرهنگ لغت هوشیار

زرفین

زرفین
حلقۀ کوچک که به در یا چهارچوب در می کوبند و زنجیر یا چفت را به آن می اندازند، زُفرین، زوفرین، زورفین، زُلفین
حلقه
زرفین
فرهنگ فارسی عمید

زرفین

زرفین
حلقه ای که زنجیر یا چفت را در آن می انداختند، زلف معشوق، زلفین
زرفین
فرهنگ فارسی معین