درختی است جزو تیره گل سرخیان جزو دسته بادامیها که دارای میوه شفت میباشد. آنچه را که بنام هسته میوه این درخت مینامیم عبارت از درون بر و دانه میباشد منشا این گیاه را از ارمنستان میدانند ولی به طور قطع اصل این درخت از آسیای غربی و مرکزی است درخت زرد آلو مرتفع نمیشود و شاخه هایش در اطراف گسترده میشود برگش بیضوی یا نسبتا گرد و بیشتر قلبی شکل و گلهایش سفید است اروق اروک مشمش، میوه درخت مذکور تا حدی درشت و آبدار و زرد رنگ یا زرد مایل به قرمز است قسمت ماکول میوه این گیاه بحد کافی دارای ذخیره قندیست و ضمنا بوی معطری نیز دارد. یا زردالوانک گونه ای از زردالو که میوه اش نامرغوب و دارای هسته ای تلخ و ریزتر از انواع دیگر است مشمش کلیبی زردالوی دانه تلخ. یا زردالو غوله (زردالو غوره) زردالوی نارس اخکوک. یا زردالوی پیش رس گونه ای از زردالو که دارای میوه ای ریزه و نامرغوب است و میوه اش زودتر میرسد. یا زردالوی شکر پاره گونه زردالو که میشوه اش بسیار شیرین و درشت و معطر و در خراسان فراوان است
درختی است جزو تیره گل سرخیان جزو دسته بادامیها که دارای میوه شفت میباشد. آنچه را که بنام هسته میوه این درخت مینامیم عبارت از درون بر و دانه میباشد منشا این گیاه را از ارمنستان میدانند ولی به طور قطع اصل این درخت از آسیای غربی و مرکزی است درخت زرد آلو مرتفع نمیشود و شاخه هایش در اطراف گسترده میشود برگش بیضوی یا نسبتا گرد و بیشتر قلبی شکل و گلهایش سفید است اروق اروک مشمش، میوه درخت مذکور تا حدی درشت و آبدار و زرد رنگ یا زرد مایل به قرمز است قسمت ماکول میوه این گیاه بحد کافی دارای ذخیره قندیست و ضمنا بوی معطری نیز دارد. یا زردالوانک گونه ای از زردالو که میوه اش نامرغوب و دارای هسته ای تلخ و ریزتر از انواع دیگر است مشمش کلیبی زردالوی دانه تلخ. یا زردالو غوله (زردالو غوره) زردالوی نارس اخکوک. یا زردالوی پیش رس گونه ای از زردالو که دارای میوه ای ریزه و نامرغوب است و میوه اش زودتر میرسد. یا زردالوی شکر پاره گونه زردالو که میشوه اش بسیار شیرین و درشت و معطر و در خراسان فراوان است
یکی از دهستانهای ششگانه بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام که حدود آن بشرح زیر است: از طرف شمال و شمال باختر بکوه وردلان، از طرف خاور و جنوب باختر بدهستان خزل. موقعیت طبیعی کوهستانی است، هوای آبادیهائی که در دامنۀ ارتفاعات کوه وردلان واقعند معتدل و آبادیهائی که در طول جاده مالرو چرداول به بیجنوند واقع شده اند گرمسیر است. آب مشروبی دهستان از چشمه و رودخانه تأمین میشود و محصول عمده آن گندم، جو، حبوبات، برنج و لبنیات میباشد. شغل عمده اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن سیاه چادر و یکنوع شال سفید جهت لباس مردان است. قسمتی از سکنۀ دهستان در زمستان به گرمسیر نی خزل مرز عراق میروند. مرکز بخش در ده شباب از دهستان چرداول میباشد. این دهستان از 28 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده جمعیت آن در حدود 6500 تن است. قراء مهم دهستان عبارتند از: زنجیر، شاسرابله، کلگه بلند نسار و بدرآباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
یکی از دهستانهای ششگانه بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام که حدود آن بشرح زیر است: از طرف شمال و شمال باختر بکوه وردلان، از طرف خاور و جنوب باختر بدهستان خزل. موقعیت طبیعی کوهستانی است، هوای آبادیهائی که در دامنۀ ارتفاعات کوه وردلان واقعند معتدل و آبادیهائی که در طول جاده مالرو چرداول به بیجنوند واقع شده اند گرمسیر است. آب مشروبی دهستان از چشمه و رودخانه تأمین میشود و محصول عمده آن گندم، جو، حبوبات، برنج و لبنیات میباشد. شغل عمده اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن سیاه چادر و یکنوع شال سفید جهت لباس مردان است. قسمتی از سکنۀ دهستان در زمستان به گرمسیر نی خزل مرز عراق میروند. مرکز بخش در ده شباب از دهستان چرداول میباشد. این دهستان از 28 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده جمعیت آن در حدود 6500 تن است. قراء مهم دهستان عبارتند از: زنجیر، شاسرابله، کلگه بلند نسار و بدرآباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
قسمی از کافور. و ابن بطوطه گوید: به مل جاوه باشد، یک درهم آن بعلت بسیاری برودت بکشد و گوید بپای نی آن خون آدمی یا فیلی خرد ریزند تا کافور در آن نی گرد شود. (ترجمه سفرنامۀ ابن بطوطه ص 655)
قسمی از کافور. و ابن بطوطه گوید: به مُل جاوه باشد، یک درهم آن بعلت بسیاری برودت بکشد و گوید بپای نی آن خون آدمی یا فیلی خرد ریزند تا کافور در آن نی گرد شود. (ترجمه سفرنامۀ ابن بطوطه ص 655)
نام میوه ای است که درختان آن در جنگلهای شمال ایران فراوان و میوه های آن خرمایی رنگ و کوچک است و جنس خرمای ژاپونی آن دارای میوۀ درشت سرخ رنگ و بی هسته است. (از گیاه شناسی حسین گل گلاب ص 251). خرماهندو. خرماهندی. اندی خرما. اندوخرما. فرمنی. فرمونی. انجیر. خرماآلو. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خرماآلو شود
نام میوه ای است که درختان آن در جنگلهای شمال ایران فراوان و میوه های آن خرمایی رنگ و کوچک است و جنس خرمای ژاپونی آن دارای میوۀ درشت سرخ رنگ و بی هسته است. (از گیاه شناسی حسین گل گلاب ص 251). خرماهندو. خرماهندی. اندی خرما. اندوخرما. فرمنی. فرمونی. انجیر. خرماآلو. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خرماآلو شود
نام ارتفاعاتی که سر راه طهران به مشهد قرار دارد. رابینو میگوید: سه راه از نوده به دشت یموت هست، جنوبی ترین آن خان دور و وسطی قراتپه و شمالی آن گردنۀ صادقانلی است. راه باریکی از نوده به میانه سر راه طهران به مشهد هست که از ارتفاعات خرمالو شروع و به جلگۀ زردوا منتهی میشود. (از مازندران و استرآباد رابینو ترجمه فارسی ص 320) دهی است جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر واقع در 24هزارگزی باختری هریس و 3هزارگزی شوسۀ تبریز - اهر. این ده در جلگه واقع است. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی، فرشبافی. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نام ارتفاعاتی که سر راه طهران به مشهد قرار دارد. رابینو میگوید: سه راه از نوده به دشت یموت هست، جنوبی ترین آن خان دور و وسطی قراتپه و شمالی آن گردنۀ صادقانلی است. راه باریکی از نوده به میانه سر راه طهران به مشهد هست که از ارتفاعات خرمالو شروع و به جلگۀ زردوا منتهی میشود. (از مازندران و استرآباد رابینو ترجمه فارسی ص 320) دهی است جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر واقع در 24هزارگزی باختری هریس و 3هزارگزی شوسۀ تبریز - اهر. این ده در جلگه واقع است. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی، فرشبافی. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
در تداول رنگی زرد و تیره چون رنگ بهی پخته و امثال آن و تنها در آدمی مستعمل است. کسی که روی زرد بدرنگ از بیماری دارد. با رنگی زرد و بدرنگ چون بیماران. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). زردچهره (مخصوصاً کودک). (فرهنگ فارسی معین) ، زردرنگ. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به زرد شود
در تداول رنگی زرد و تیره چون رنگ بهی پخته و امثال آن و تنها در آدمی مستعمل است. کسی که روی زرد بدرنگ از بیماری دارد. با رنگی زرد و بدرنگ چون بیماران. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). زردچهره (مخصوصاً کودک). (فرهنگ فارسی معین) ، زردرنگ. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به زرد شود
یکی از دهستان های بخش حومه شهرستان کرمانشاه است که در جنوب خاوری این شهرستان، بین دهستانهای ماهیدشت و عثمانوند و رود خانه صمیره واقع است و از 16 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و در حدود 2250 تن سکنه دارد. قرای مهم آن پیازآباد و گردکان دار و آبطاف و بان ریوند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
یکی از دهستان های بخش حومه شهرستان کرمانشاه است که در جنوب خاوری این شهرستان، بین دهستانهای ماهیدشت و عثمانوند و رود خانه صمیره واقع است و از 16 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و در حدود 2250 تن سکنه دارد. قرای مهم آن پیازآباد و گردکان دار و آبطاف و بان ریوند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
زردالو. درختی است از تیره گلسرخیان جزو دستۀ بادامی ها که دارای میوۀ شفت می باشد. آنچه را که بنام هستۀ میوۀ این درخت می نامیم عبارت از درون بر و دانه می باشد. منشاء این گیاه را ارمنستان میدانند، ولی بطور قطع اصل این درخت از آسیای غربی و مرکزی است. درخت زردآلو چندان مرتفع نمی شود و شاخه هایش در اطراف گسترده می شوند. برگش بیضوی یا نسبتاً گرد و بیشتر قلبی شکل و گلهایش سفید است. اروق. اروک. مشمش. (فرهنگ فارسی معین) ، نام میوه ای چون خشک شود خوبانی نامند. (آنندراج). میوۀ زردآلوبن و قیصی و شفتالو. (ناظم الاطباء). میوۀ درخت مذکور، تا حدی درشت و آبدار و زردرنگ یا زرد مایل به قرمز است. قسمت مأکول میوۀ این گیاه بحد کافی دارای ذخیرۀ مواد قندی است و ضمناً بوی معطری نیز دارد. (فرهنگ فارسی معین). نام میوه ای چون آن را خشک کنند خوبانی نامند. (غیاث اللغات). مشمش. (دهار). تفاح ارمینی. مشمش. برقوق. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : نرم کردستیم و زرد چو زردآلو قصد کردی که بخواهیم همی خوردن. ناصرخسرو (دیوان ص 309). نشنیده ای که دید یکی زیرک زردآلوئی فتاده به کوی اندر چون یافتش مزه ترش و ناخوش وآن مغز تلخ باز بدوی اندر. ناصرخسرو. بسان خار زردآلو خلنده سبلت آوردی که یارد بیش از لبهات شفتالو خرید ای جان. سوزنی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). از همه چیزها فکندستند مهر بر توت و سیب و زردآلو. سوزنی (ایضاً). اما زردآلو است آنجا که در همه جهان مانند آن نباشد به شیرینی و نیکویی و زردآلو کشته از آنجا بهمه جایی برند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 124). و انواع فواکه زردآلوی سبزه چی و انبرود ملچی. (ترجمه محاسن اصفهان ص 137). سیب و زردآلو و آلوچه و آلوبالو باز انجیر وزیری و خیار خوشخوار. بسحاق اطعمه. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 226 شود. - زردآلو انک، گونه ای زردآلو که میوه اش نامرغوب و دارای هستۀ تلخ و ریزتر از انواع دیگر است. (فرهنگ فارسی معین). - زردآلو غوله، زردآلو غوره. زردآلوی نارس. اخکوک. (فرهنگ فارسی معین). - زردآلوی پیش رس، گونه ای از زردآلو که دارای میوۀ ریزه و نامرغوب است و میوه اش زودتر می رسد. (فرهنگ فارسی معین). - زردآلوی شکرپاره، گونه ای زردآلو که میوه اش بسیار شیرین، درشت و معطر و در خراسان فراوان است. (فرهنگ فارسی معین)
زردالو. درختی است از تیره گلسرخیان جزو دستۀ بادامی ها که دارای میوۀ شفت می باشد. آنچه را که بنام هستۀ میوۀ این درخت می نامیم عبارت از درون بر و دانه می باشد. منشاء این گیاه را ارمنستان میدانند، ولی بطور قطع اصل این درخت از آسیای غربی و مرکزی است. درخت زردآلو چندان مرتفع نمی شود و شاخه هایش در اطراف گسترده می شوند. برگش بیضوی یا نسبتاً گرد و بیشتر قلبی شکل و گلهایش سفید است. اروق. اروک. مشمش. (فرهنگ فارسی معین) ، نام میوه ای چون خشک شود خوبانی نامند. (آنندراج). میوۀ زردآلوبن و قیصی و شفتالو. (ناظم الاطباء). میوۀ درخت مذکور، تا حدی درشت و آبدار و زردرنگ یا زرد مایل به قرمز است. قسمت مأکول میوۀ این گیاه بحد کافی دارای ذخیرۀ مواد قندی است و ضمناً بوی معطری نیز دارد. (فرهنگ فارسی معین). نام میوه ای چون آن را خشک کنند خوبانی نامند. (غیاث اللغات). مشمش. (دهار). تفاح ارمینی. مشمش. برقوق. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : نرم کردستیم و زرد چو زردآلو قصد کردی که بخواهیم همی خوردن. ناصرخسرو (دیوان ص 309). نشنیده ای که دید یکی زیرک زردآلوئی فتاده به کوی اندر چون یافتش مزه ترش و ناخوش وآن مغز تلخ باز بدوی اندر. ناصرخسرو. بسان خار زردآلو خلنده سبلت آوردی که یارد بیش از لبهات شفتالو خرید ای جان. سوزنی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). از همه چیزها فکندستند مهر بر توت و سیب و زردآلو. سوزنی (ایضاً). اما زردآلو است آنجا که در همه جهان مانند آن نباشد به شیرینی و نیکویی و زردآلو کشته از آنجا بهمه جایی برند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 124). و انواع فواکه زردآلوی سبزه چی و انبرود ملچی. (ترجمه محاسن اصفهان ص 137). سیب و زردآلو و آلوچه و آلوبالو باز انجیر وزیری و خیار خوشخوار. بسحاق اطعمه. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 226 شود. - زردآلو انک، گونه ای زردآلو که میوه اش نامرغوب و دارای هستۀ تلخ و ریزتر از انواع دیگر است. (فرهنگ فارسی معین). - زردآلو غوله، زردآلو غوره. زردآلوی نارس. اخکوک. (فرهنگ فارسی معین). - زردآلوی پیش رس، گونه ای از زردآلو که دارای میوۀ ریزه و نامرغوب است و میوه اش زودتر می رسد. (فرهنگ فارسی معین). - زردآلوی شکرپاره، گونه ای زردآلو که میوه اش بسیار شیرین، درشت و معطر و در خراسان فراوان است. (فرهنگ فارسی معین)
میوه ایست قرمز رنگ که مزه شیرینی دارد درختی است جزو تیره های نزدیک به تیره زیتونیان که میوه اش شبیه گوجه فرنگی و دارای پوست سرخ و نازک است. طعم آن در آغازگس است و بعد شیرین میشود، میوه درخت مذکور
میوه ایست قرمز رنگ که مزه شیرینی دارد درختی است جزو تیره های نزدیک به تیره زیتونیان که میوه اش شبیه گوجه فرنگی و دارای پوست سرخ و نازک است. طعم آن در آغازگس است و بعد شیرین میشود، میوه درخت مذکور
درختی است جزو تیره گل سرخیان جزو دسته بادامیها که دارای میوه شفت میباشد. آنچه را که بنام هسته میوه این درخت مینامیم عبارت از درون بر و دانه میباشد منشا این گیاه را از ارمنستان میدانند ولی به طور قطع اصل این درخت از آسیای غربی و مرکزی است درخت زرد آلو مرتفع نمیشود و شاخه هایش در اطراف گسترده میشود برگش بیضوی یا نسبتا گرد و بیشتر قلبی شکل و گلهایش سفید است اروق اروک مشمش، میوه درخت مذکور تا حدی درشت و آبدار و زرد رنگ یا زرد مایل به قرمز است قسمت ماکول میوه این گیاه بحد کافی دارای ذخیره قندیست و ضمنا بوی معطری نیز دارد. یا زردالوانک گونه ای از زردالو که میوه اش نامرغوب و دارای هسته ای تلخ و ریزتر از انواع دیگر است مشمش کلیبی زردالوی دانه تلخ. یا زردالو غوله (زردالو غوره) زردالوی نارس اخکوک. یا زردالوی پیش رس گونه ای از زردالو که دارای میوه ای ریزه و نامرغوب است و میوه اش زودتر میرسد. یا زردالوی شکر پاره گونه زردالو که میشوه اش بسیار شیرین و درشت و معطر و در خراسان فراوان است
درختی است جزو تیره گل سرخیان جزو دسته بادامیها که دارای میوه شفت میباشد. آنچه را که بنام هسته میوه این درخت مینامیم عبارت از درون بر و دانه میباشد منشا این گیاه را از ارمنستان میدانند ولی به طور قطع اصل این درخت از آسیای غربی و مرکزی است درخت زرد آلو مرتفع نمیشود و شاخه هایش در اطراف گسترده میشود برگش بیضوی یا نسبتا گرد و بیشتر قلبی شکل و گلهایش سفید است اروق اروک مشمش، میوه درخت مذکور تا حدی درشت و آبدار و زرد رنگ یا زرد مایل به قرمز است قسمت ماکول میوه این گیاه بحد کافی دارای ذخیره قندیست و ضمنا بوی معطری نیز دارد. یا زردالوانک گونه ای از زردالو که میوه اش نامرغوب و دارای هسته ای تلخ و ریزتر از انواع دیگر است مشمش کلیبی زردالوی دانه تلخ. یا زردالو غوله (زردالو غوره) زردالوی نارس اخکوک. یا زردالوی پیش رس گونه ای از زردالو که دارای میوه ای ریزه و نامرغوب است و میوه اش زودتر میرسد. یا زردالوی شکر پاره گونه زردالو که میشوه اش بسیار شیرین و درشت و معطر و در خراسان فراوان است
زردآلو چون به وقت بود وطعم شیرین، دلیل است به عدد هر زردآلویی که خورد او را دیناری حاصل شود. اگر زردآلو ترش بود، دلیل که او را غم و مصیبتی رسد و بعضی ازمعبران گویند: زردآلو به تاویل کنیزک و نیز به تاویل مال یا نعمت باشد. محمد بن سیرین زردآلو به خواب، بیماری است چون به وقت خود بود، اگر نه به وقت خود بود، غم و اندوه است. اگر به طعم شیرین بود منفعت است. اگر بیند که هسته زردآلو بشکست و تلخ بود، دلیل که اندوهی به وی رسد. اگر شیرین بود، دلیل است از مردی بی اصل منفعت یابد.
زردآلو چون به وقت بود وطعم شیرین، دلیل است به عدد هر زردآلویی که خورد او را دیناری حاصل شود. اگر زردآلو ترش بود، دلیل که او را غم و مصیبتی رسد و بعضی ازمعبران گویند: زردآلو به تاویل کنیزک و نیز به تاویل مال یا نعمت باشد. محمد بن سیرین زردآلو به خواب، بیماری است چون به وقت خود بود، اگر نه به وقت خود بود، غم و اندوه است. اگر به طعم شیرین بود منفعت است. اگر بیند که هسته زردآلو بشکست و تلخ بود، دلیل که اندوهی به وی رسد. اگر شیرین بود، دلیل است از مردی بی اصل منفعت یابد.