- زرخرید ((زَ. خَ))
- غلام و کنیزی که خریده شود
معنی زرخرید - جستجوی لغت در جدول جو
- زرخرید
- خریده شده به زر، آنچه با پول خریده شده، غلام یا کنیز خریده شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غلام یا کنیز خریده شده
زر خرید
از الحان قدیمی موسیقی ایرانی
شغل و عمل زرگر صیاغت. یا جنگ زرگری جنگ ظاهری نزاع صوری (برای فریفتن دیگران)، یا زبان زرگری زبانی است غیر معمول که دو کس با هم قرار دارند تا چون با یکدیگر سخن گویند دیگران نفهمند درین زبان عادت برین است که حرفی مخصوص را در همه کلمات تبدیل به حرفی دیگر (مخصوصا) ز کنند
پرعقل، پرشعور
عمل شرخر، مدعاها را خریدن پیش از اثباتدر محکمه
به رنگ زریر، زرد رنگ، برای مثال کمانی گشته قد من ز سروی / زریری گشته چهر ارغوانی (مسعودسعد - ۵۱۴)
بسیار زیرک و دانا، هوشیار، عاقل، برای مثال چه گفتند گفتند کای پرخرد / که هر کس که بد کرد کیفر برد (فردوسی - ۱/۱۲۹)
شغل و عمل زرگر
ویژگی معدن یا زمینی که از آن زر به دست آید، ویژگی زمین حاصل خیز
مرد دراز
زر خرید
ابتیاع، عمل خریدن، بیع
خریدن
خرید و فروش: خریدن و فروختن
خرید و فروش: خریدن و فروختن