جدول جو
جدول جو

معنی زرافات - جستجوی لغت در جدول جو

زرافات
(زَ)
جمع واژۀ زرافه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به زرافه شود
لغت نامه دهخدا
زرافات
(زَرْ را)
چوبی که در سر آن رسن بندند و در طرف دیگر دلو و مانند آن بسته بدان آب پاشی نمایند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). منازفی که آب بدانها کشند کشت را و آنچه بدان ماند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
زرافات
جمع زرافه، گروه های مردم
تصویری از زرافات
تصویر زرافات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زحافات
تصویر زحافات
زحاف ها، در عروض تغییرات در اصول افاعیل عروضی با افزودن یا کاستن یک یا چند حرف، جمع واژۀ زحاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
مجموع اعتقادات یا اعمال ناشی از نادانی، ترس از ناشناخته ها، اعتقاد به جادو و بخت، درک نادرست برخی علت و معلول ها و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
موافقت. مدارات. اتفاق. (یادداشت مؤلف). سازواری. مرافاه. رجوع به مرافاه شود
لغت نامه دهخدا
(زَحْ حا)
جمع واژۀ زحافه مؤنث زحاف. رجوع به زحافه شود، جانوران خزنده رازحافات گویند. در الموسوعه آمده: زحافات یک طبقه ازحیوانات ذوفقارند. پوست بیشتر انواع زحافات از فلس پوشیده شده و عموماً تخم میگذارند و از راه ریه تنفس میکنند و دارای خونی سردند. رجوع به خزندگان شود
لغت نامه دهخدا
(زِ)
جمع واژۀ زحاف (از عیوب شعر). رجوع به زحاف شود
لغت نامه دهخدا
(خُ)
حکایتهای شب. (منتهی الارب). جمع واژۀ خرافه. (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از قاموس). در تداول فارسی، سخنان پریشان و نامربوط. (برهان قاطع). سخنان بیهوده و پریشان که خوش آینده باشند. (از غیاث اللغات). سخنان خوش پریشان. (از شرفنامۀ منیری). ترّهات. (مهذب الاسماء). موهومات. انیاب اغوال. (یادداشت مؤلف) :
از او مشنو سخنهای خرافات
کز آن آید ترا در آخر آفات.
ناصرخسرو.
پرهیز کن بجان ز خرافات ناکسان
هرچند با خسان کنی آنجا نشست و خاست.
ناصرخسرو.
سحر حلال من چو خرافات خود نهند
آری یکی است بولهب و بوترابشان.
خاقانی.
اهل هند بخرافات و اکاذیب خویش نسبت آن مبانی بدویست تا سیصدهزار سال کرده. (ترجمه تاریخ یمینی).
در کوی خرابات خرافات فتادم
وآنگاه نشینم بمئی دامن تر من.
عطار.
اما آنچه گفته است که پیش او قیامت یزید و ابن زیاد و خوارج را زنده کنند و بکشند اصلی ندارد و از جملۀ خرافات و ترّهات باشد. بلکه قیامت زنده شوند و جزای اعمال بد خود بستانند. (کتاب النقض ص 306).
خیز تا خرقۀ صوفی بخرابات بریم
شطح و طامات ببازار خرافات بریم.
حافظ
لغت نامه دهخدا
خزندگان تغییری که به اجزای سالم اصلی داده باشند تا اجزای فرعی غیر سالم از آن منشعب شود. آن جزو را که از تغییر حاصل شده مزاحف گویند جمع زحافات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
حکایتهای شب، سخنان پریشان و نامربوط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرافات
تصویر مرافات
موافقت، اتفاق، مدارات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
((خُ))
جمع خرافت، سخنان بی اصل، افسانه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
الخرافات
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
Superstition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
superstition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
迷信
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
توہم پرستی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
কুসংস্কার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
ushirikina
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
batıl inanç
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
미신
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
अंधविश्वास
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
אֱמוּנָה תְּפֵלָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
суеверие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
takhayul
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
ความเชื่อโชคลาง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
bijgeloof
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
superstizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
superstição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
迷信
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
przesąd
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
забобон
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
Aberglaube
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
superstición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی