جدول جو
جدول جو

معنی زحافات

زحافات
زحاف ها، در عروض تغییرات در اصول افاعیل عروضی با افزودن یا کاستن یک یا چند حرف، جمع واژۀ زحاف
تصویری از زحافات
تصویر زحافات
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زحافات

زحافات

زحافات
خزندگان تغییری که به اجزای سالم اصلی داده باشند تا اجزای فرعی غیر سالم از آن منشعب شود. آن جزو را که از تغییر حاصل شده مزاحف گویند جمع زحافات
فرهنگ لغت هوشیار

زحافات

زحافات
جَمعِ واژۀ زحاف (از عیوب شعر). رجوع به زِحاف شود
لغت نامه دهخدا

زحافات

زحافات
جَمعِ واژۀ زحافه مؤنث زحاف. رجوع به زحافه شود، جانوران خزنده رازحافات گویند. در الموسوعه آمده: زحافات یک طبقه ازحیوانات ذوفقارند. پوست بیشتر انواع زحافات از فلس پوشیده شده و عموماً تخم میگذارند و از راه ریه تنفس میکنند و دارای خونی سردند. رجوع به خزندگان شود
لغت نامه دهخدا

زرافات

زرافات
چوبی که در سر آن رسن بندند و در طرف دیگر دلو و مانند آن بسته بدان آب پاشی نمایند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). منازفی که آب بدانها کشند کشت را و آنچه بدان ماند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

زرافات

زرافات
جَمعِ واژۀ زَرافه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به زرافه شود
لغت نامه دهخدا

حافات

حافات
جَمعِ واژۀ حافه، کناره های رود، (مهذب الاسماء)، اطراف و جوانب، حاجات
لغت نامه دهخدا